نيمى از زندگى مان
ميشود صرفِ اينكه به آدمهاى ديگر ثابت كنيم،
ما چقدر خوشبختيم...
به آدمهايى كه شايد خوشبختى برايشان تعريفِ ديگرى دارد
حتى اگر واقعاً هم خوشبخت باشيم،
اما همين خودنمايى،
ما را تبديل ميكند به بدبخت ترين آدمِ روى زمين!
غذايى اگر جلويمان ميگذارند،
قبل از لذت بردن از غذا،
ترجيح ميدهيم آن را به رخِ ديگران بكشيم...
سفرى اگر ميرويم،
ترجيحمان اين است كه بگوييم،
ما آمديم به بهترين نقطه ى روى زمين،تو
بمان همان جهنم هميشگى...
واردِ رابطه اگر ميشويم،عالم و آدم را با خبر ميكنيم،
كه ببينيد چقدر خاطرِ من را ميخواهد،
تو اما بمان در همان پيله ى تنهايى ات...
ما لذت بردن را پاك فراموش كرده ايم
مسيرى را ميرويم كه خطِ پايان ندارد،
فقط ميرويم كه از بقيه جا نمانيم...!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بقيه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
امروز ظهر ناهار عدس پلو داشتيم ،
نه اينکه بد مزه باشد ، من دوست ندارم ...
ناهار نخوردم ، يک تکه خربزه با دست گاز زدم و رفتم سر ِ درسم ، بقيه هم ناهارشان را خوردند رفتند پي ِ کارشان ...
خيلي اتفاق خاصي نيفتاد !
نه بقيه تب کردند که من ناهار نخورده ام نه من از گشنگي مُردم ...
حالا من اگر عدس پلو را به زور مي خوردم برنج و عدس و آب و روغن را که حرام مي کردم هيچ ، هر قاشقي هم که پايين مي دادم عذاب مي کشيدم ...
اگر از تنهايي رنج مي بَريد خواهشا به عدس پلو قانع نشويد ، برويد بگرديد غذاي مورد علاقه تان را پيدا کنيد ، مثلا زرشک پلو با مرغ ...
اين که از سر تنهايي وارد يک رابطه با کسي شويد که خيلي دوستش نداريد ، هم خودتان را عذاب مي دهيد و هم طرف مقابلتان را حرام مي کنيد ...
هميشه به خاطر نياز هايتان دست به هر کاري نزنيد ،
هيچ وقت عدس پلو را بخاطر گشنگی نخوريد.
هميشه يك نفر بايد باشد كه نظم كسل كننده ی زندگی را به هم بزند. هميشه بايد آن دانشجو -آن شاگرد تنبل- ديرتر از همه درب كلاس را باز كند تا سرهامان به پشت برگردد! تا بفهميم زندگي فقط آن تخته و آن ماژيك هاي رنگارنگ نيست.
هميشه يك نفر بايد باشد كه نظم كسل كننده ي زندگي را به هم بزند. هميشه بايد آن استاد -آن كه با بقيه فرق دارد- لبخندش را پرت كند به آخر كلاسي ها تا شايد بارقه اي از اميد در دلشان بتابد! تا شايد باور كنند كه -همانطور كه دوست دارند- زندگي چيزي بيش از فرمول هاي پيچيده ي داخل كتاب هاست! تا شايد بپيچد توي گوششان فرياد"پاسِش كردم"
نظم را شايد توي كتاب ها آموزش داده باشند، اما يادم نمي آيد توي كتاب هاي درسي از لذت"ناگهاني بودن" خوانده باشم. از لذت فراموش كردن هر چه قاعده ي نرمال و تن دادن به "لحظه"، تن دادن به هر آنچه پيش آمده! هر آنچه خوش آمده!
"اکثرِ ما ، شیفته ی اولین روزهای آدمها میشویم.
اگر شخصیتی که اطرافیان ما بعد از چند روز ، چند هفته یا چند ماه نشان میدهند ، همان روزهای اول بروز میدادند ، چه بسا که تعداد زیادی از ما نه تنها دلبسته نمیشدیم ، بلکه حتی طرف این آدمها هم نمیرفتیم.
به این ترتیب هزینههای روحی ،روانی و جسمی که متحمل میشویم هم کاهش پیدا میکرد.
شاداب تر بودیم. خوش اخلاق تر. کمتر قرص خواب استفاده میکردیم.
کمتر سیگار میکشیدیم. کمتر فحش و ناسزا نثار در و دیوار و دنیا میکردیم ....
براستی چرا ، چرا از تجربهها درس نمیگیریم و باز از همان روزهای اول به همه اعتماد میکنیم ؟؟؟
چرا؟؟؟؟
وقتي مي گم هيچكس، يعني دقيقا هيچكس.
روزاي زيادي بايد بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش.
تا باورش بشه از بقيه، جز يه اسم و چندتا خاطره ي كوچيك چيزي براش نمي مونه.
بيست سال
چهل سال
هفتاد سال زندگي، فقط براي تلمبار كردن اسم روي اسمه.
براي جايگزين كردن خاطره جاي خاطره. اما حاصل جمع همشون صفره.
يه روز مي شيني عمرت رو ورق مي زني،
سير تا پيازت رو واسه خودت تعريف مي كني...
اينجاس كه مي فهمي،
چقدر براي هيچكس نگران شدي
چقدر براي هيچكس غصه خوردي
چقدر براي هيچكس دلتنگ شدي
چقدر براي هيچكس دعا كردي
چقدر براي هيچكس بووووووودي....
به خودت مياي، به اطرافت نگاه مي كني.
هيچكس نيست..
دقيقا هيچكس."
#نیکی_فیروزکوهی #پویا_جمشیدی
گداي ِ توجه ديگران نشيم !
وقتی نیازمند تایید دیگران ميشيم ؛ يعني ازثبات وایمنی درونی و لازم برخوردار نیستیم.
وقتی خودمون رو نمی پذیریم، گدای توجه دیگران میشيم.
نیاز به تایید در همه ی انسانها وجود داره
اما در برخی ماها ؛ بشكل افراطی ظهور ميكنه
به طوری که اگه تایید نشيم ؛ دنیا برامون تیره و تار میشه و تصور می کنيم که عدم تایید به معنای خوب نبودن خودمونه
توي نظام آموزشي و پرورشي ما متاسفانه يادمون ندادن كه اينقدر منتظر تاييد بقيه نباشيم
مرد روي ميز رفت ، فرياد زد
همه سمت اون برگشتند،تمام كافه
تمام صداها خوابيد و تنها صداي
لرزش پاهاي او روي ميز لق كافه ميامد
كسي چيزي نگفت كسي از جايش بلند نشد
مرد ماشه را كشيد و تنش مثل لخته اي گوشت
روي ميز ولو شد ، چه صداي مهيبي
تقنگ درست زير ميز افتاد
زير ميزي كه حالا داشت از خون سرخ ميشد
هيچ كس جلو نرفت ،هيچ كس چيزي نگفت
تنها من بودم كه اروم سمت اون رفتم
چشمانش باز بود و وحشت زده
با وحشتي ابدي انگار من رو ميديد
تو مردمك هاي چشماش نگاه كردم
چقدر شبيه هر روز من بود
چقدر شبيه بقيه بود
بقيه اي كه هنوز با بهت نگاه ميكردند
تمام ما يي كه اون روز تو اون كافه بوديم
يادمون هست دقيقا فريادي كه قبل از صداي
اسلحه شنيديم رو ،هر شب قبل خواب
اين صدا تو سر تك تك ما تكرار ميشه
صدايي كه هنوز داره ميگه :
اي كاش تمام اين تاريكي را
ميبلعيدم و سفيدي را بازدم ميكردم
اي كاش طبيعت مرا پاي درخت چند ساله اي
خاك كند تا من در روح جهان بيدار باشم
اون تو روح جهان بيدار ماند
همونطور كه تو تنهايي قبل از خواب ما
بيدار بود .
خوان لاستيكو
ميگويند:
سفير انگليس در دهلي ازمسيري در حال گذر بود، ميبيند يك
جوان هندي، لگدي به گاوي ميزند؛
گاوي كه درهندوستان مقدس است!
سفير انگليس ازخودرو خود پياده شده و به سوي گاو ميدود و گاو
را ميبوسد! در اين لحظه گاو ادرار ميكند و سفير انگليس با
ادرار گاو دست و صورتش راميشويد!
بقيه مردم حاضر كه ميبينند يك غريبه اينقدر گاو را محترم
ميشمارد، در جلوى گاو ،سجده ميكنند و آن جوان را مجازات
ميكنند.
همراه سفير انگليس با تعجب ميپرسد:
چرا اين كار را كرديد؟!
سفير ميگويد:
لگد اين جوان آگاه، ميرفت كه فرهنگ هندوستان را پنجاه سال
جلو بياندازد، ولي من نگذاشتم!
جهل و خرافات عامل اصلی عقب ماندگی ملتهاست
دشمنان یک ملت رواج دهنده جهل و خرافات
در فرهنگ آن ملت هستند.
از نظر مادربزرگا،
نوه ي خوب اونيه كه بيشتر از بقيه غذا بخوره :D
حال و هواي اول مهر امسال
معلم : سلام پسراي گلم حالتون چطوره ؟؟
دانش آموزان : سلام ، خوبم
معلم :
خب بچه ها ميشه خودتون رو معرفي کنيد
_ علي ٧ تهران
_ سهيل ٧ تهران
_ آرش ٧ تهران
_ محمد ٧ تهران
معلم : ااا بچه ها اين مسخره بازيا چيه در ميارين اگه اذيتم کنيد مجبور ميشم مدير رو خبر کنم بياد
خانم اجازه
معلم : بگو
خانم تورو خدا به مدير نگيد مياد ريموومون ميکنه
بقيه:خخخخخخخخخخ
معلم : الان که صداش کردم حاليتون ميشه
خانم اجازه
معلم : چيکار داري ؟!
خانم مدير زير آبه آفلاينه
بقيه:خخخخخخخخ
معلم : اه ديوونم کردين
خانم اجازه
معلم : بلههههه ؟
خانم اصل ندادين
بقيه : خخخخخخخخخخخ
معلم : (عصبی)
خانم اجازه
معلم : بگو
خانم زنگ تفريح بيايد پي وي کارتون دارم
بقيه:خخخخخخخخخ
معلم : ميخوام حضور غياب کنم موسوي ؟!
آنلاين
معلم : رضايي ؟
آفلاين
معلم : کافيييههههه
خانم اجازه ؟!
معلم : کوفت؟
خانم اگه اذيتتون کنيم بلاک ميشيم يا ريموو ؟!
معلم : (صدای سابیده شدن دندان که قابل وصف نیست)
دانش آموز:خخخخخخ
اگه وارد جايى شدى و يه نفر بيشتر از بقيه تحويلت گرفت
اون همونيه كه تا قبل از اومدنت بيشتر از بقيه پشت سرت حرف ميزده :/
#شک نکن