یه جعبه باشه تمام غم و غصه هاتو بریزی توش بندازیش دور نه؟

هرچیزی اختیاریش خوبه!
اینکه تو کسی رو وادار به انجام کاری نکنی، ولی ببینی کاری رو میکنه که باعث خوشحالیت میشه؛این ارزش داره.نه کسی که محدودش کنی و بندازیش تو قفس و وادارش کنی که خوشحالت کنه.اگه هم خوشحالت کنه، کاملا زوری بوده،و خودش اصلا دلش نمیخواسته.



پ.ن: کسیم ک خب دلش نخواد جایی تو زندگیمون نداره 🤌🏻

ماهی وقتی از آب بیرون میاد، بعد از یه مدتی اگه دوباره بندازیش توی آب بازم میمیره،
مثل بعضی حرمت ها که اگه توی رابطه بشکنه، دیگه اون رابطه درست نمیشه

.

تا حالا شده یه گندی بزنی بعد بندازیش گردن بقیه؟!
اگ شده تو کامنت بگید...

‏اگه بهش آزادی کامل دادی و خطایی نکرد اونوقت قبوله نه اینکه بندازیش تو قفس و بعد هی ازش تعریف و تمجید کنی که خطا نمیکنه


.

‏یه سریم هستن که همش میخوای از زندگیت بندازیشون بیرون ولی خب تا آخر نگهشون میداری!

‏خاطراتِ گذشته مثلِ همون وسایلی هستن که تا میخوای بندازیشون دور میگی نه حالا شاید یِ روزی به دردم خورد...

. .

ماهی وقتی از آب بیرون میاد، بعد از یه مدتی اگه دوباره بندازیش توی آب بازم میمیره،
مثل بعضی حرمت ها که اگه توی رابطه بشکنه، دیگه اون رابطه درست نمیشه

.

‏آدما دو دستن؛ یا لیاقت احترامی که بهشون میذاری رو دارن یا لیاقت و ظرفیتشو ندارن که در این صورت باید از زندگیت بندازیشون بیرون

با داییم رفته بودم موبایل بخریم داییم به فروشنده گفت : به نظر شما کدوم رنگو بخریم ؟
فروشنده : والا این به سلیقه ی شخصیتون برمیگرده من نمیتونم نظری بدم !
داییم : حالا شما اگه بودی کدومو میخریدی ؟
فروشنده : چی بگم والا !!! شما باید بپسندین سلیقه ها متفاوته !
داییم : سلیقه ی شما کدومو میپسنده ؟
فروشنده : والا من اگر بودم نقره ای رو میخریدم !
داییم : پس اگر زحمتی نیست اون مشکی رو به ما بده …
فروشنده با تعجب گفت چرا مشکی ؟
داییم : اون نقره ایه حتما مشکلی داره که اصرار داری به ما بندازیش...