•
خوش بحالِ بوتهی یاسی که در ایوانِ توست..
「♡」
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بوتهٔ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
یک جهت شو که ز صد زاهد شیاد، یکی
خالص از بوتهٔ محراب نیاید بیرون
. صائب تبریزی
. .
چیزی که مرا اذیت میکند این است که همه چیز را خوب یادم میآید. چرا میتوانم چیزهایی را که در هشتسالگی برایم اتفاق افتاده اینقدر دقیق به خاطر بیاورم... نمیتوانم چیزهایی را که دلم میخواهد به خاطر بیاورم و چیزهایی را که به شدت سعی در فراموشیشان دارم حالا دارند به یادم میآیند.
گذشته به طرزی شگفتآور و اجتنابناپذیری مرا همچون گنجشکهای لابهلای بوتههای پرچین نشانه گرفته است.
#پائولا_هاوکینز
دشتهایی چه فراخ!
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی میآمد!
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.
پشت تبریزیها
غفلت پاکی بود که صدایم میزد
پای نیزاری ماندم، باد میآمد، گوش دادم:
چه کسی با من، حرف میزد؟
سوسماری لغزید.
راه افتادم.
یونجهزاری سر راه.
بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ
و فراموشی خاک.
لب آبی
گیوهها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ، میچرخد گاوی در کرت
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سایههایی بی لک،
گوشهی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند..
سهراب سپهری
راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟ تموم روز رو کار میکنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم! تا حالا از خودتون پرسیدید: قیمت یه روز بارونی چنده؟ یه بعدازظهر دلنشین آفتابی رو چند میخری؟ حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟ ولی اینم میدونی که اگه بخوای وقت بگذاری و حتی نصف روز هم بشینی به گلهای وحشی که کنار جاده دراومدن نگاه کنی بوتههاش ازت پول نمیگیرن! چرا وقتی رعد و برق میاد تو زیر درخت فرار میکنی؟ میترسی برقش بگیرتت؟ نه، اون میخواد ابهتش رو نشونت بده. آخه بعضی وقتها یادمون میره چرا بارون میاد! این جوری فقط میخواد بگه منم هستم فراموش نکن که همین بارون که کلافت میکنه که “اه چه بیموقع شروع شد، کاش چتر داشتم.” بعضی وقتا دلت برای نیم ساعت قدم زدن زیر نم نم بارون لک میزنه. شده از خودت بپرسی چرا تمام وجودشونو روی سر ما گریه میکنن؟! اونقدر که دیگه برای خودشون چیزی نمیمونه و نابود میشن؟ ابرها رو میگم…! هیچ وقت از ابرها تشکر کردی؟ هیچ وقت شده از خودت بپرسی که چرا ذره ذره وجودشو انرژی میکنه و به موجودات زمین میبخشه؟! ماهانه میگیره یا قراردادی کار میکنه؟ تا حالا شده به خاطر این که زیر یه درخت بشینی و به آواز بلبل گوش کنی پول بدی؟ قشنگترین سمفونی طبیعت رو میتونی یه شب مهتابی کنار رودخونه گوش کنی. قیمت بلیتش هم دل تومنه! خودتو به آب و آتیش میزنی که حتی تابلوی گل آفتابگردون رو بخری و بچسبونی به دیوار اتاقت ولی اگه به خودت یک کم زحمت بدی میتونی قشنگترین تابلوی گل آفتابگردون رو توی طبیعت ببینی. گلهای آفتابگردونی که اگه بارون بخورن نه تنها رنگشون پاک نمیشه، بلکه پررنگتر هم میشن! تو که قیمت همه چیز رو با پول میسنجی تا حالا شده از خدا بپرسی: قیمت یه دست سالم چنده؟ یه چشم بیعیب چقدر میارزه؟ چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم؟! قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟ خیلی خنده داره نه؟ و خیلی سوالها مثل این که شاید به ذهن هیچ کدوممون نرسه… اون وقت اگه یه روز یکی از این داراییهایی رو که داری ازت بگیرن زمین و زمان رو به فحش و بد و بیراه میگیری؟ چی خیال کردی؟ پشت قبالت که ننوشتن. نه عزیز خیال کردی! اینا همه لطفه، همه نعمته که جنابعالی به حساب حق و حقوق خودت میذاری تا اونجا که اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی ازت پس بگیره. قیــمت یه روز زنــدگی چنـده؟ پروردگاری که هر چی داریم از قدرت اوست… اینو بدون اگه یه روزی فهمیدی قیمت یه لیتر بارون چنده؟ قیمت یه ساعت روشنایی خورشید چنده؟ چقدر باید بابت مکالمه روزانهمون با خدا پول بدیم؟ یا اینکه چقدر بدیم تا نفسمون رو، بیمنت با طراوت طبیعت زیباش تازه کنیم اون وقت میفهمی که چرا داری تو این دنیا زندگی ميکنی! قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر به زندگی ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو