لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف،چشمان تو این حادثه رادوست نداشت
سیب راچیدم ودر دلهره ی دستانم
سیب رادید!! ..ولی دلهره رادوست نداشت
تا سه بس بودکه بشمارم ودردام افتد
گفت یک..گفت دو.. افسوس سه رادوست نداشت
من تو خط موازی؟ ..نرسیدن..؟هرگز
دلم این قاعده ی هندسه رادوست نداشت
درس منطق نده دیگرتوبه این عاشق که
ازهمان کودکیش مدرسه رادوست نداشت.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بودکه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف،چشمان تو این حادثه رادوست نداشت
سیب راچیدم ودر دلهره ی دستانم
سیب رادید!! ..ولی دلهره رادوست نداشت
تا سه بس بودکه بشمارم ودردام افتد
گفت یک..گفت دو.. افسوس سه رادوست نداشت
من تو خط موازی؟ ..نرسیدن..؟هرگز
دلم این قاعده ی هندسه رادوست نداشت
درس منطق نده دیگرتوبه این عاشق که
ازهمان کودکیش مدرسه رادوست نداشت.
#رویای_میم_
اول دبیرستان یه همکلاسی داشتیم وسط زنگ عربی مامانش اومد دنبالش گفت داریممیریم استرالیا.هنوزم به نظرمخوشبختترین آدمی بودکه تو زندگی دیدم.
همیشه اینجوری نگاهم میکنه...همینجوری سرد ...درست بعد از اون ضربه ای که خورد!
باهام بحث میکنه...هرروز هرشب...یه اهنگ یه متن یه عکس یه جمله که میخونه و یاده اون میافته!
بهم میگه:اینطورفکر نکن که من ازرفتنش اذیت میشم..نه!من فقط حس میکنم که یه احمق فرض شدم..یه ساده لوح..یکی که صادقانه عشقش رو بیان کرد ولی.....!
باافسوس ودلسوزی نگاهش میکنم...یه زهر خند میزنه و میگه:برا من دل نسوزون!
یه ابروم میپره بالا...این دخترهمیشه چشمای ادما رو قشنگ میخونه!
_میدونی چراهیچوقت ندیدمش از نزدیک؟
زل میزنم تو چشماش..پوزخندمیزنه؛چشماش پرازغم میشه:اون بهترازخودم منو میشناخت!
نمیخواست دروغ بودن حرفاشو ازچشماش بخونم!
+میتونی بهش فکر نکنی؟
سرشو میاره بالا..موهای کوتاهش که یادگاره همون روزاست رو ازروی چشماش کنارمیزنه...چشمای قهوه ای رنگش رو ریز میکنه و پوزخند میزنه!
_البته که میتونم...من اونقدر ضعیف نیستم که بخوام به خاطرگذشته ای که تموم شده افسوس بخورم...من غرورم نشونه گرفته شد...اماساختمش..مغرور سرشو بالا میگیره وادامه میده...من قویتر ازین حرفام...چشماش پرازاشک میشه ...بغض میکنه . ..داد میزنه خودم غرور خودمو با هر دفعه گریه کردنم نشونه میگیرم...لعنت بهش..لعنت!
باخودش میخونه:قراره تو وعشق مااین نبودکه دنیامو تنهابذاری بری...بگیری ازم قلب واحساسمو خودت قلبتو جابذاری بری...!
_ولی دلم براش تنگ شده...خیلی زیاد!اون هیچوقت عادی نشد برام...هیچوقت به نبودنش عادت نکردم ...حتی حالا که خودش نیست...هرچیزی منو یادش میندازه....دوباره چشماش پراز غم میشه...باحقارت به خودم نگاه میکنم...به خودم که بایه چهره ی داغون ترازهمیشه روبه روش وایستادم..به چشمای غمگینم نگاه میکنم...تنهاتراز هرروزباز باخودم حرف زدم...راهمو کج میکنم سمت دنیام!
من تاقبل ازون اتفاق دیوونه نبودم!
آموخته ام که وابسته نبایدشد
نه به هیچ کس
نه به هیچ رابطه ای
واین لعنتی نشدنی ترین کاری بودکه
آموخته ام...
می گویند با هر
کس باید مثل خودش
رفتار کرد!
شماگوش نکنید
نگذاربرخورد نادرست
آدمهااصالت و طبیعت
توراخدشه دارکند
اگرجواب هر جفایی
بدی بودکه داستان
زندگی ماخالی ازآدمهای
خوب میشد
مهم ترین درسی که اززندگی آموختیم این بودکه خیلیا شبیه حرفاشون نیستن..
پرچم گنبدتوخصلت دیگردارد
این همان #چادر زهراست که پرچم شده است
شرف آدمیت ریخته درگریه تو
آدم ازگریه تو بودکه آدم شده است
پیرهن مشکی من رابه تنم کن مادر
بازغوغاست درعالم که محرم شده است
چایی روضه تو بودنمک گیرم کرد
چه بساطی که دراین سفره فراهم شده است
یکی از کشفیاتی که امروز انجام دادم این بودکه وقتی داریم پروفایلمون رو تغییر میدیم تو جمله ی:اطلاعات پروفایل شما با موفقیت ذخیره شد؛به جای موفقیت« موفیقت«نوشته شده .
با تجکر کاربر نکته سنج 1جمله
هدیه ای کا برای تولدمن خریده بودیه تابلوبودکه روش نوشته بود:زندگی پوچ وبی معناست...درصورتیکه همیشه به من میگفت:توتموم زندگی منی...