حق تعالي را خود بويي است محسوس.
به مشام برسد چنانكه بوي مُشك و عنبر،
اما چه ماند به مشك و عنبر!
چون تجلي خواهد آمدن، آن بوي مقدمه بيايد آدمي مست مست شود.
" شمس تبریزی "
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بيايد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
يكى كودكِ تازه متولد شده اش را رها ميكند كنار خيابان
ديگرى شريكِ زندگى اش را ميسپرد به فراموشی
آن يكى پدر و مادرش را به خانه سالمندان!
و ما از كودكى با ترس بزرگ ميشويم...
ترس از تنها شدن
ترس از رها شدن
يك نفر بيايد و شجاعت را يادمان دهد!
#علي_قاضي_نظام
حال و هواي اول مهر امسال
معلم : سلام پسراي گلم حالتون چطوره ؟؟
دانش آموزان : سلام ، خوبم
معلم :
خب بچه ها ميشه خودتون رو معرفي کنيد
_ علي ٧ تهران
_ سهيل ٧ تهران
_ آرش ٧ تهران
_ محمد ٧ تهران
معلم : ااا بچه ها اين مسخره بازيا چيه در ميارين اگه اذيتم کنيد مجبور ميشم مدير رو خبر کنم بياد
خانم اجازه
معلم : بگو
خانم تورو خدا به مدير نگيد مياد ريموومون ميکنه
بقيه:خخخخخخخخخخ
معلم : الان که صداش کردم حاليتون ميشه
خانم اجازه
معلم : چيکار داري ؟!
خانم مدير زير آبه آفلاينه
بقيه:خخخخخخخخ
معلم : اه ديوونم کردين
خانم اجازه
معلم : بلههههه ؟
خانم اصل ندادين
بقيه : خخخخخخخخخخخ
معلم : (عصبی)
خانم اجازه
معلم : بگو
خانم زنگ تفريح بيايد پي وي کارتون دارم
بقيه:خخخخخخخخخ
معلم : ميخوام حضور غياب کنم موسوي ؟!
آنلاين
معلم : رضايي ؟
آفلاين
معلم : کافيييههههه
خانم اجازه ؟!
معلم : کوفت؟
خانم اگه اذيتتون کنيم بلاک ميشيم يا ريموو ؟!
معلم : (صدای سابیده شدن دندان که قابل وصف نیست)
دانش آموز:خخخخخخ
ﻛﺴﻲ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﺪ
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ...
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺴﺎﻧﻴﻜﻪ
ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﻣﺎﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ..
آقای مـن ...
بی اذن تو هرگز عددی صد نشود
بر هر که نظر کنی دگر بد نشود ...
زهرا تو دعا کن که بيايد مهدی
زيرا تو اگر دعا کنی رد نشود ...
فرج آقا صلوات
«نذر کرده ام
يک روزي که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
يک روزي که خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است
يک روزي که خوشحال تر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
يک روزي که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايي مثل حالا
که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و
هيچ آسياب آرامي بي طوفان....»
مهدي اخون ثالث
زندگي گرمي دل هاي به هم پيوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست
بيايد دوست هاي خوبي براي هم باشيم..
اي کاش
يکي بيايد
که وقت رفتن
نرود ....
در کتاب عشق بنويسيد ....
آن مرد در باران نيامد
آن مرد گناه ما را ديد و مثل ابر زمستاني گريه کرد
آن مرد از کدام جاده ميايد
بنويسد آن مرد در کنار ماست و ما اورا نديديم
آن مرد دلش را به ما خوش کرد ؟؟؟
آن مرد به دنبال 313 جوانمرد بود
آن مرد باران شد... مثل شمع آب شد
آن مرد فکر ميکنم فراموش شد...
آن مرد جمعه مي آید
جمعه هم فراموشم شد... شايد اين جمعه بيايد...
الهم عجل لولیک الفرج
برای آمدن آن مرد دعا کنیم...
بدون شرح
قول میدم دیگه اذیتت نکننننننننننم
قول میدم دیگه مسخرت نکنم !!
مامان اااااا قول میدم نگم تو افکارت عقب مونده و قدیمیه !
مامان ااااااا میخوامـــت...
مامان تو برگرد قول میدم شب ها زود بیام خونه....
مامان تو برگرد قول میدم ولخرجی نکنم....
مامان اااااااااا اااااا برگررررررررررد ....
ماماااااااااان غلط كردم برگررررد
این جملات رو در مزاری شنیدم .....
این داستان زندگی خیلیا شاید باشه....
بيايد همگي تا دیر نشده خودمونو اصلاح کنیم...
و قدرشونو بدونیـم ...