آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم
آخرین بار به لب هات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم
یک کمی خاطره جامانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم
باز باران زده در گوشهٔ چشمم، باید
اشک... در دفتر شعرم بچکانم بروم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بچشانم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
انوشیروان را معلمی بود روزی معلم اورابدون تقصیر بیازرد . انوشیروان کینه اورا دردل گرفت تابه پادشاهی رسید. آن گاه ازاو پرسید :چرا بی سبب بر من ظلم کردی؟معلم گفت:چون امید ان داشتم که بعد از پدر به پادشاهی برسی ،خواستم که به تو طعم ظلم بچشانم تا درایام سلطنت به ظلم اقدام نکنی.