چهار باوري كه عزت نفس شما را تخريب مي كند!
١- همه بايستي مرا دوست داشته باشند. اگر دوست ندارند پس من مشكلي دارم و يا من خوب نيستم.
٢- من بايستي در هر هدفي كه انتخاب مي كنم، موفق بشوم.
٣- وقتي كار اشتباهي مي كنم، خودم را آدم بدي مي دانم.
٤- وقتي انتظارات و توقعات من برآورده نمي شود، احساس مي كنم يك بازنده واقعي هستم.
روش هايي كه عزت نفس شما را افزايش مي دهد!
١- من موجود ارزشمندي هستم.
٢- منحصر به فرد بودن خود را جشن بگيريد.
٣- گروهي تشكيل دهيد كه عزت نفس شما را تقويت كنند.
٤- آگاهي خود را افزايش دهيد.
٥- به خودتان لذت بدهيد.
٦- زمان هايي را فقط به خودتان اختصاص دهيد.
٧- ورزش و مديتيشن كنيد.
٨- فعاليت هاي مورد علاقه و جديد شروع كنيد.
٩- اهداف قابل دسترس براي تقويت باور " من خوب هستم." تعيين كنيد و براي رسيدن به آن تلاش كنيد.
١٠- وارد عمل شويد. شما اطلاعات مورد نياز را داريد.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بگيريد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
براى مدت طولانى از كسى متنفر
نباشيد، چون تنفر به نقطه ضعف تان
تبديل مى شود، ياد بگيريد فرد
مورد نظر را كلأ از دايره توجه تان
خارج كنيد !
| زيگموند فرويد |
قرار نيست كه همه ي آدم هـــا شما را درك كنند...
و اين اشكالـــي ندارد...
آنها حـــق دارند نظر بدهند...
و شما كاملا حق دارين آن را ناديده بگيريد...!
مردي با اسب و سگش درجادهاي راه ميرفتند.
هنگام عبوراز كنار درخت عظيمي، صاعقهاي فرود آمد وآنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دوجانورش پيش رفت.
گاهي مدتها طول ميكشد تا مردهها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.پياده روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني باسنگفرش طلا باز ميشد و در وسط آن چشمهاي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"
دروازهبان: "روز به خير، اينجا بهشت است."
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنهايم."
دروازه بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "ميتوانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان ميخواهد بوشيد."
- اسب و سگم هم تشنهاند.
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. ازنگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند،به مزرعهاي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازهاي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز ميشد. مردي در زير سايه درختها دراز كشيده بود وصورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود.
مسافر گفت: " روز بخير!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنهايم . من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگها چشمهاي است. هرقدر كه ميخواهيدبنوشيد.
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگيشان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، ميتوانيدبرگرديد.
مسافر پرسيد: فقط ميخواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي ميشود! "
-كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما ميكنند. چون تمام آنهايي كه حاضرندبهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا ميمانند...
زندگى به من ٢ چيز آموخت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هيچكدومو نميگم :|
والا
دهنم سرويس شد تا ياد گرفتم
خودتون بريد تحقيق كنيد تا ياد بگيريد
چه توقعاتى داريد از آدما
بابا يكم رو پاى خودتون وايسين...
زشته ب خدا
برا خودتون ميگم
اگر خوشبختی را برای يک ساعت می خواهيد ، چرت بزنيد.
اگر خوشبختی را برای يک روز می خواهيد ، به پيك نيك برويد.
اگر خوشبختی را برای يک هفته می خواهيد، به تعطيلات برويد.
اگر خوشبختی را برای يک ماه می خواهيد ، ازدواج كنيد.
اگر خوشبختی را برای يک سال می خواهيد ، ثروت به ارث ببريد.
اگر خوشبختی را برای يک عمر می خواهيد ،
ياد بگيريد كاری را كه انجام می دهيد دوست داشته باشيد ...
{ استیو جابز }
ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯿﺪ...
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﮕﻢ خدمت ترم بوقی های عزیز (ورودی های 93) عرض کنم که:
١. ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﺣﺘﻤﺎ ﮔﻮﺷﻴﺎﺗﻮﻥُ ﺳﺎﻳﻠﻨﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻘﻴﻪ ﺧﻮﺍﺑﻦ
٢.ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ
٣. ﺍﺳﺘﺎﺩُ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻳﺎ ﺁﻗﺎ ﺻﺪﺍ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﺩﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ
٤. ﺩﺭﻭﺱ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻰ ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺎﺱ ﺷﺪﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﮔﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻳﺪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﻋﺎﺩﻳﻪ
٥. ﺗﺎ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﻭﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻴﺪ
٦. ﻛﻼً ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻴﺪ!!!
7. ﺟﺰﻭﻩ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﺎﻝ ﺩﺧﺘﺮﺍﺱ ﺁﺧﺮ ﺗﺮﻡ ﻛﭙﻰ ﻛﻨﻴﺪ
٨. ﺧﻮﺩﻛﺎﺭ ﺍﺿﺎﻓﻰ ﺑﻴﺎﺭﻳﺪ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﺑﺎﻻﻳﻴﺎ
٩. ﺍﮔﻪ ﺣﻴﻦ ﺟﺰﻭﻩ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺟﺎﻣﻮﻧﺪﻳﺪ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ﺷﻴﺪ ﺁﺧﺮ ﻛﻼﺱ ﺍﺯ ﺑﻘﻴﻪ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﮕﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ
١٠.ﺍﮔﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﻗﺒﻠﻰ ﺭﻭﻯ ﻳﻪ ﺻﻨﺪﻟﻰ ﻧﺸﺴﺘﻰ ﺩﻟﻴﻞ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻌﺪﻡ ﺍﻭﻥ ﺻﻨﺪﻟﻰ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ
١١. ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻭ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﮔﻪ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﻳﻪ ﻛﻼﺱ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺧﺎﻟﻰ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﺸﻴﺪ
ﻛﻪ ﻛﻼﺱ ﺧﺎﻟﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻯ ... ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺍﺭن :|
كيا سركار خانوم بيتا عشايری رو ميشناسن ؟؟؟ نميشناسين ؟ خب معرفی ميكنم... "مشتركـ مورد نظر در دسترس نميباشد ، لطفا بعدا تماس بگيريد" من كه ميدونم تا حالا هيشكدومتون بهش فُش ندادين D: