یک پاییز و نصفی از بهار گذشت، فصلها میروند و آدمها تندتر از فصلها. در روزگاری که همه میآیند تا بروند، بیا ما بیاییم و بمانیم. عزیزم بیا ما اهلِ ماندن باشیم، نه رفتن.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بیاییم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Sometimes, we just have to deal with the fact that life doesn't always go our way. You just have to remain positive.
گاهی اوقات، ما فقط باید با این واقعیت کنار بیاییم که زندگی همیشه مطابق میل ما پیش نمی رود.
شما فقط باید مثبت بمانید.
.࿐
باید حواسمان باشد؛
به همان هایی که بی هوا هوایمان را دارند!
همان هایی که خنددیدنشان مرهم جان است...
همان هایی که طعم بودنشان فرق دارد.
بیاییم؛ سفت ، بودن هایمان را بچسبیم
قبل از آنکه ؛
نبودن بیاید و یقه خوشبختی مان را بگیرد...
#مهدی_ریحانی
Remember, life is all about twists and turns, highs and lows but we can endure them all.
یادت باشه، زندگی همهش درمورد فراز و نشیبها و پستی و بلندیهاست اما ما میتونیم از پس همهشون بر بیاییم
باید حواسمان باشد؛
به همان هایی که بی هوا هوایمان را دارند!
همان هایی که خنددیدنشان مرهم جان است...
همان هایی که طعم بودنشان فرق دارد.
بیاییم؛ سفت ، بودن هایمان را بچسبیم
قبل از آنکه ؛
نبودن بیاید و یقه خوشبختی مان را بگیرد...
#مهدی_ریحانی
همہ آدمها
ظرفیت بزرگ شدن را ندارند
اگر بزرگشان ڪنیم
گم مےشوند
و دیگر نہ شمارا میبینند
و نہ خودشان را
بیاییم بہ اندازه آدمها
دست نزنیم...
همه آدمها
ظرفیت بزرگ شدن را ندارند!..
اگر بزرگشان کنیم
گم می شوند و
دیگر نه شما را می بینند و
نه خودشان را...
بیاییم به اندازه آدم ها
دست نزنیم...!
همه آدمها
ظرفیت بزرگ شدن را ندارند
اگر بزرگشان کنیم
گم می شوند و
دیگر نه شما را می بینند و
نه خودشان را
بیاییم به اندازه آدم ها دست نزنیم ...
(سیمین بهبهانی)
یکی بود, یکی نبود....
این داستان زندگی ماست...
همیشه همین بوده...
یکی بود, یکی نبود..
در اذهان شرقی مان نمیگنجد باهم بودن..
باهم ساختن..
برای بودن یکی ... باید دیگری نباشد..
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود:
که یکی بود, دیگری هم بود و همه بودند..
و ما اسیر این قصه کهن ...
برای بودن یکی , دیگری را نیست میکنیم... از دارایی, از آبرو, از هستی..
انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست ....
و فکر میکنیم هیچ کس نمیداند, جزما ... هیچ کس نمیفهمد , جز ما...
و آن کس که نمیداند و نمی فهمد, ارزشی ندارد, حتی برای زیستن .. و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم ..
هنر نبودن دیگری...
پس بیاییم قصه کهن را عوض کنیم و کهنی نو بسازیم
بیایید برای با هم بودن و در کنار هم بودن تلاش کنیم تا لذت با هم بودن را درک کنیم
با هم باشیم و در کنار هم برای همیشه
اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها و کینهها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.
اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است.
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم...
"ویکتور فرانکل"