کپشن های مربوط به بیخبر

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بیخبر

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

‏گفتم: بالاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن داری برگه صحیح میکنب یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده ..!
یهو مپیچه بهم و به همم میریزه!

محیا زند



.

خدایا؛
گاهی مرا در آغوش بگیر...
وقتی در محاصرهٔ مشکلاتم و
تنها پناهگاهم تویی....
وقتی تمام تلاشم را کرده‌ام،
خسته‌ام و دلم کمی سکوت می‌خواهد،
کمی آرامش، کمی تسکین...
بیخبر از راه برس و مرا بغل کن.
باور کن آدمِ جا زدن نیستم!
اما از یک جایی به بعد،
بگو که با هم درستش می‌کنیم....
از یک جایی به بعد،
خودت برایم معجزه کن!

#رویا..

گفتم: بلاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن
داری برگه صحیح میکنی
یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده!
یهو مپیچه بهم و بهمم میریزه!

کسی که میتونه چند ساعت ازت بیخبر باشه،یه عمرم میتونه..!
نمیتونه!؟

‌‌‌‌‌‌.࿐

وقتی به هررررر دلیلی 24ساعت ازت بیخبره مطمئن باش دوست داشتنی در کار نیست.

گفتم: بلاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن
داری برگه صحیح میکنی
یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده!
یهو مپیچه بهم و بهمم میریزه!

گفتم: بالاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن داری برگه صحیح میکنی یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده!
یهو مپیچه بهم و به همم میریزه!

خواب شدی توچشم ترم .
مھتاب شدی بالای سرم.
عشق توکجازد بہ سرم .
من بیخبرم من بیخبرم ...

:)....️
. .

"آمدی جانم به قربانت" چه پنهان آمدی
بیخبر مانند یک ناخوانده مهمان آمدی

آمدی آهسته صاحبخانه ی قلبم شدی
تا بنا از نو کنی این قلب ویران آمدی

خانه قلب من از خشت رفیقان برپاست
دیدگانم ز گل روی رفیقان بیناست
روزگاری که هرکس ز کسی بیخبرست
بازهم بردل ما یادرفیقان برجاست.