من و جام می و معشوق،
الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله،
در تأخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی،
ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد،
جهان دار مکافات است...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تأخیر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
باورهای غیر منطقی یک ذهن
1. همه افراد جامعه باید مرا دوست بدارند و تأییدم کنند.
2. برای اینکه فردی ارزشمند و محبوب باشم، باید در همه زمینهها توانمند و بالیاقت بوده، در همه عرصهها باید پیشرفت کنم و دستآوردهای قابل توجهی کسب کنم.
3. جهان باید جایگاه عدل و انصاف بوده، همیشه باید با من خوب رفتار شود.
4. باورها و ارزشهای دیگران باید مشابه باورها و ارزشهای من باشد. دیگران باید کارها را همانطوری انجام دهند که من انجام میدهم.
5. افراد خاصی وجود دارند که بدذات و شرورند. آنها باید برای رفتارهای زشت خود بهشدت مذمت و تنبیه شوند.
6. من وقتی از عهده کاری به خوبی برنیایم، نمایانگر این است که آدم بدی هستم؛ یک شکستخورده و یک آدم احمق.
7. روزگار باید آنچه را من لازم دارم برایم فراهم سازد. زندگی بایست آسوده و راحت باشد. من نباید سختی بکشم یا رنج ببرم.
8. اگر امور و وقایع زندگی آنطور نباشد که من میخواهم، موجب نهایت بدبختی میشود و فاجعهانگیز خواهد بود. وقتی امور بر وفق مراد نباشد، احساس شادمانی و خرسندی در زندگی محال است.
9. اجتناب کردن از مشکلات، آسانتر از رویاروشدن با و حل و فصل نمودن آنهاست.
10. ناخشنودی و بدبختی من بهوسیله عوامل بیرونی (خارج از کنترل من) به وجود آمده است.
11. اگر این احتمال وجود داشته باشد که واقعه ناگواری در زندگی من ممکن است رخ بدهد، از هماکنون باید آماده باشم و بکوشم تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تأخیر اندازم یا از آنها جلوگیری کنم.
12. برای هر مشکل و مسئلهای همواره یک راهحل کامل و درست وجود دارد. اگر من نتوانم به آن راهحل دست یابم، بسیار وحشتناک و فاجعهآمیز خواهد بود.
13. تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگیام تعیینکننده مطلق رفتارها و خصوصیات کنونی من هستند. اثر گذشته را در تعیین رفتارهای کنونیام نمیتوانم نادیده بگیرم.
آلبرت الیس این باورهای سیزدهگانه را در چهار مقوله کلی طبقهبندی کرده است.
به اعتقاد او چهار مقوله باور ناسالم، هسته مرکزی تمام مشکلات روانشناختی هر فرد را تشکیل میدهند:
1. پرتوقعی (انتظار غیرمنطقی)
2. فاجعهپنداری (وحشتناک دیدن وقایع)
3. سطح پایین تحمل ناکامی (بیتحملی)
4. کمارزش شمردن خود (ناارزندهسازی خویشتن).
قضاوت زودهنگام ممنوع:
دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت، "یکی از سیباتو به من میدی؟" دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظهای بعد یکی از سیبهای گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت، "بیا مامان این سیب شیرینتره!" مادر خشکش زد. چه اندیشهای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود.
هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد
قضاوت زودهنگام ممنوع
دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت، "یکی از سیباتو به من میدی؟" دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظهای بعد یکی از سیبهای گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت، "بیا مامان این سیب شیرینتره!" مادر خشکش زد. چه اندیشهای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود.
هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.
دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد . . . چشمش به دو دست او افتاد. گفت، “یکی از سیباتو به من میدی؟” اندکی اندیشید. . . . سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. . . . لبخند روی لبان مادرش ماسید. . . . سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است . . . امّا، دخترک لحظهای بعد یکی از سیبهای گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت، “بیا مامان این سیب شیرینتره!” مادر خشکش زد . . . چه اندیشهای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود. هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد. قضاوت زودهنگام ممنوع !!!!
پروردگارا، اجلم را به تأخیر انداز!
چند روزیست دلم هوای محرم دارد...
رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری
اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری
در این رسانه ی دنیا میان برفک ها
نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری
رسیده سن حضورت به سن نوح اما
شمارِ مردم کشتی نکرده تغییری
هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
هزار سال پیاپی دچار تأخیری
شبیه کودک زاری شدم که در بازار...
تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟
رسم عاشقی تأخیر نیست؛
نماز ِ اولِ وقت
یادمان نرود...
بنده باید از پروردگارش بترسد،
خویشتن را اندرز دهد، توبه را مقدم دارد
و بر شهوات خود چیره شود؛ زیرا مرگش از نظرش پنهان است
و آرزویش او را فریب می دهد، شیطان همواره مراقب اوست و گناه را در نظرش جلوه می دهد
تا مرتکب آن شود و او را در آرزوی توبه نگه می دارد
تا آن را به تأخیر بیندازد و هنگامی که مرگ بر او هجوم می آورد در غافلترین حالت باشد؛
ای وای بر انسان غافلی که عمرش حجتی بر ضد اوست.
"حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام"