اینکه حرفت را نفهمد جز خودت هیچکسی
زندگی ات پر شود از لحظه های بیکسی
.
اینکه شعری نیست احساس تو را وصف کند
و تو غمگین تر از آنی که قلم وصف کند
.
اینکه در فال کسی نامت نیست
بعد بیست سال همکلامت نیست
.
اینکه در آخر هر روز غمگین باشی
برای زخم همه جز خود تسکین باشی
.
اینکه با موی سفید اسیر غمها باشی
همه جفتند تو اما تک و تنها باشی
.
اینکه یکباره به دستان خودت خو کردی
اینکه از جمع جدا و به خودت رو کردی
.
اینکه شب را به امید معجزه خوابیدی
اینکه در اوج غمت تابع جمع خندیدی
.
اینکه یک کاغذ و خودکار اموال منند
اینکه اینها شعر نیستند ، احوال منند
#وحید_عیسوی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تابع
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
همهی قافیهها تابع زلفش بودند
چادرش را که به سر کرد، غزل ریخت به هم
#سجاد_شیرازیان
ادما یه جایی انتخابشون رو میکنن، و من تابع انتخابشون باهاشون رفتار میکنم!
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
پنج خصلت کودکـان را دوسـت دارم؛ اول اینکه اهـل گریه اند. دوم اینکه بر زمین خاکی جمع می¬شوند و در پی تشریفات نیستند .
سوم اینکه¬ دعوا می کنند اما کینه به دل نمی گیرند و چند لحظه بعد مجددا آشتی و رفاقت می کنند.
چهارم اینکه چیزي را براي فردا ذخیره نمی کنند.
پنجم اینکه می سازند و خراب می کنند و هر دو را بازي میدانند و لذت می برند.
بچه ها نمی دانند غـذا و مایحتاجـشان چگونـه فراهم می شود و در آن تابع هیچ منطق بشري نیستند و به اسباب توجه ندارند...
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
پنج خصلت کودکـان را دوسـت دارم؛ اول اینکه اهـل گریه اند. دوم اینکه بر زمین خاکی جمع می¬شوند و در پی تشریفات نیستند .
سوم اینکه¬ دعوا می کنند اما کینه به دل نمی گیرند و چند لحظه بعد مجددا آشتی و رفاقت می کنند.
چهارم اینکه چیزي را براي فردا ذخیره نمی کنند.
پنجم اینکه می سازند و خراب می کنند و هر دو را بازي میدانند و لذت می برند.
بچه ها نمی دانند غـذا و مایحتاجـشان چگونـه فراهم می شود و در آن تابع هیچ منطق بشري نیستند و به اسباب توجه ندارند...
در جهان ِ شبيه سازي تو / مرگ بي وقفه زندگي مي ساخت
تابع ِ كشور دلت بودم / گرچه من را به رسميت نشناخت
تو ولي نيستي كه پاك كني / لكه هاي بزرگ ِ ننگم را
تو ولي نيستي كه بشكافي / با دو تا بوسه قلب ِ سنگم را !
طاقت طعنه هاي سنگين و / گريه هاي دوباره را دارم
صفر ، نــُــه ، يازده ، سه تا نقطه (0911) / من هنوز اين شماره را دارم !
پس کمی منتظر بمان تا مرگ / خبرم را بیاورد...محبوب!
آسمان ت همیشه بارانی / خانه ات سبز...شعرهایت خوب...
دلکَم میدانَم؛
توام مثل من از بودن هاشان از عادت دادن هاشان
از نبود همیشگی شان
از تکرار این تابع خسته شده ای
به احترام تن زخم دیده ات؛
معادله را عوض می کنَم
بگذار بیایند و بروند
غصه نخور عادت را خط زده ام..!
شیمی مغز ما اکسید گشت و سوختیم
بسکه شیمی تجزیه اموختیم
هی اسید و باز دعوا می کنند
خاک عالم بر سر ما می کنند
چون که شیمی با فیزیک همراه شد
چاله گود انرژی چاه شد
این شرودینگر مرا دیوانه کرد
تابع موجی مرا بیچاره کرد
درس دیگر درس شیمی معدنی است
پر ز اسرار عجیب و دیدنی است
هر اتم باشد مثال یک پیاز
می زند هی چرخ با آهنگ جاز
کمپلکس این فلز با آن لیگند
فهم آن مشکلتراز فتح سهند
شیمی آلی یکی درس حجیم
خواندنش هم مشکلی باشد عظیم
واکنشهایش همی پر رمز و سر
از دیلز- آلدر گرفته تا فیشر
بس که دیدم طیفهایی پر ز پیک
می کند مغزم چو ساعت تیک و تیک
جوهر طبعم بشد اینجا تمام
پس خداحافظ بود ختم کلام
دوست داشتنات را از سالی به سال دیگری جابهجا میکنم
انگار دانشآموز مشقاش را در دفتری تازه پاکنویس میکند
رسید صدای تو، عطرتو، نامههای تو
و شمارهی تلفن تو و صندوق پستی تو
میآویزمشان به کمد سال جدید
تابعیت دائمی در قلبم را به تو میدهم
تو را دوست دارم
هرگز رهایت نمیکنم ..
بر برگهی تقویم آخرین روز سال
در آغوشم میگیرمت
و در چهارفصل میچرخانمت ...
منحنی قامتم ، تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، طره ی گیسوی توست
حد رسیدن به تو، مبهم و بی انتهاست
بازه ی تعریف دل، در حرم کوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه ی همگراش ، دایره روی توست
مهر تو چون میدهد، سمت به بردار دل
هر طرفی روکنی، همجهت و سوی توست
پرتو خورشید شد، مشتق از آن چشم تو
گرمی و جانبخشیاش جزئی از آن خوی توست
چون به عدد، یک تویی ، من همه صفرها
آن چه که معنا دهد قامت دلجوی توست
گر شود آن دم که ما ، زوج مرتب شویم
سر به رهت مینهم، چون که سرم گوی توست
هجر و فراقت شکست قائمه ی قائمی
نقطه پرگار عشق ، واله و پیجوی توست
{ دکتر محمدحسین قائمی }