كاش يك دهم توجهی كه به تاريخ انقضای غذاهامون ميكنيم، به تاريخ انقضای روابطمون ميكرديم!
مسموم شدن روح،
دردش خيلی بيشتر از
مسمويت جسمي است...

من یک آريايي ام؛ اهورامزداي من الله است، از تبار کوروشم ، ولی شاهم حسين بن علی (ع) ست، از ديار آرشم ، ولی کماندار من مسلم بن عقیل است، امپراطوری ام هخامنشی ست ، ولی جغرافيای من بين الحرمين است، شاه عباس را دوست دارم ، ولی شاه من عباس بن علی ست ، آری من ايراني ام عاشق کاوه ، مديون نادرشاه ، ولی پيامبرم محمدبن عبدالله(ص)است، قدمت کشورم از ماورای تاريخ است وبه قدمت آن مینازم زیبایی های تاریخ کشورم را دوست دارم ، ولی تمام زیبایی های دنیا را در کلام مولایم حیدرکرار میبینم ، آري آري من يک ايراني ام... و متنفرم از کسانی ک به اسم تاریخ کشورم به اعتقاداتم ضربه میزنند... من یک آریایی شیعه ام....

عصر عصر تنهایی ست
نگاه كه كنی ميبينی همه ترجيح ميدهند صندلی جلوی تاكسی بنشينند. . .
همه تلاش ميكنند آهنگهاشان را تنهايی گوش بدهند. . . هيچكس دوستی را برای هميشه اش نگاه نميدارد،چون اينجور چيزها تاريخ مصرفشان گذشته. . .
وسيله های آشپزخانه ها نيازی به مادر ندارند و دوربينهای عكاسی نيازمند كسی نيست كه بتواند بگويد:سه،دو،يك...

خودت نگاه كن ميبينی،سلفی‌ها و مونوپادها چقدر خوب تنهايی را حفاظت ميكنند تا مجبور نشوی از رهگذری در پارك خواهش كنی پرتره ی زيبايی از دوستيهای‌تان رسم كند و مجبور نشوی لبخندی از اجبار تحويلش بدهی...

چون نه دوستی هست نه رهگذری٬ همه ی رهگذرها درحال چك كردن پيام هستند. . .
هركدام از سرنشينان تاكسی آهنگی را به تنهايی گوش ميدهند. . .
اگر خدايی ناكرده روزی از اجبار سوالی از كسی پرسيدی حتما بابت خدشه دار شدن حريم وسيع تنهايی‌اش مفصل عذر بخواه. . .

يادت باشد که آن چند نفری را كه هنوز دوروبرت هستند نپرانی. . .

چجورى فراموشت كنم
وقتى تاريخ تولدت رمز گوشى موبايلمه؟ ����


.
.
.
آهان، رمز گوشيمو عوض ميكنم
حله برو به كارت برس

آهسته

كشدار

بر آرزوهاي خويشا خويشم

با گرده اي از زخم

آماسيده

متورم ...

به تورق تاريخ

مي نگرم

و خوني را كه به لبها مي رسد ،

مي بوسم ...

ميدونيد اسم سلسله ي ما در كتاب تاريخ آيندگان چيه:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سلسله فيلتريان !

البته اگه تا اون موقع کتاب های تاریخ فیلتر نشده باشن

شهرت : سرگرבاלּ

زاבگاه : محراب غم

تاريخ تولــב :בر یڪـے از روزهاے گرمــا

شماره شناسنامه : نامفهوم

مــבت محڪـوميت : حبس ابــב

نام پــבر : کوه رنج

نام ماבر : فرشته ے غم

نام پـבربزرگ : בرويش تنها

نام ماבربزرگ : سلطاלּ غم

قــב:ڪـمتر از خاك

رنگ چشم:بارانے

رنگ مو:همرنگ בرב

مقطع تحصیلے :پايه آخر بـבبختے

گناه:انساלּ بوבלּ

جرم:به בنیا آمدלּ

محڪـومیت:زندگے کرבלּ

زماלּ رهایے:مرگ

چراغم :خاموشے

آرزويم : مرگ

اميـבم :ناامیـבے

آدرس : خياباלּ غم

ميداלּ تنهايے

چهارراه بدبختے

خياباלּ رنج

ڪـوچه غربت

پلاڪـ ناباورے

(به نيستے محڪـوم شـבم،اماگله نــבارم)

به سلامتي اوني كه رفت

ولي...

تاريخ تولدش هنوز رمز گوشيمه