سلام
ميدهم
از عمق اين دلِ تاريك
به آخرين پسر خانواده ي خورشيد ...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تاريك
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تاريكى نمیتواند تاريكى را از بين ببرد، تنها روشنايى میتواند اينكار را كند. نفرت نمیتواند نفرت را بين ببرد. تنها عشق میتواند اينكار را كند.
مرد روي ميز رفت ، فرياد زد
همه سمت اون برگشتند،تمام كافه
تمام صداها خوابيد و تنها صداي
لرزش پاهاي او روي ميز لق كافه ميامد
كسي چيزي نگفت كسي از جايش بلند نشد
مرد ماشه را كشيد و تنش مثل لخته اي گوشت
روي ميز ولو شد ، چه صداي مهيبي
تقنگ درست زير ميز افتاد
زير ميزي كه حالا داشت از خون سرخ ميشد
هيچ كس جلو نرفت ،هيچ كس چيزي نگفت
تنها من بودم كه اروم سمت اون رفتم
چشمانش باز بود و وحشت زده
با وحشتي ابدي انگار من رو ميديد
تو مردمك هاي چشماش نگاه كردم
چقدر شبيه هر روز من بود
چقدر شبيه بقيه بود
بقيه اي كه هنوز با بهت نگاه ميكردند
تمام ما يي كه اون روز تو اون كافه بوديم
يادمون هست دقيقا فريادي كه قبل از صداي
اسلحه شنيديم رو ،هر شب قبل خواب
اين صدا تو سر تك تك ما تكرار ميشه
صدايي كه هنوز داره ميگه :
اي كاش تمام اين تاريكي را
ميبلعيدم و سفيدي را بازدم ميكردم
اي كاش طبيعت مرا پاي درخت چند ساله اي
خاك كند تا من در روح جهان بيدار باشم
اون تو روح جهان بيدار ماند
همونطور كه تو تنهايي قبل از خواب ما
بيدار بود .
خوان لاستيكو
ﺗﺎﺭﻳﻜﻰ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻧﻴﺴﺖ؛
ﺗﺎﺭﻳﻜﻰ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﺻﺘﻰ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪﺑﻴﻦ 100ﺗﺎ 150 ﺗﺎدختر ﺑﻬﻢ pm ﻣﻴﺪﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻥﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ!!!!!!
ﻳﻌﻨﯽ ﻛﻮﺭ ﺑﺸﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻢ
ﯾﺎ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺷﺪ؟
ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﻛﯽ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩ؟
ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ
ﺩﮐﻤﻪ ﯼ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻣﺶ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟؟
روز از من تهي خواهد شد و فصل باراني برگريزان ، و از همه شما گذر خواهم كرد ميان تاريكي و خواب ، در همهمه ي گنگ خانه تنها ميشوم و من پنهان ميشوم لابه لاي يك بغض. افسوس شامگاهان آرامشم را گرفته اند.
امروز حساب كردم ديدم به طور ميانگين روزانه
بين100تا 150 تا پسر بهم pm ميدن واسه دوست شدن باهاشون!
يعنی كور بشم اگه دروغ بگم |:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یا پیغمبر :|
چرا همه جا تاريك شد؟ :|
چراغارو كی خاموش كرد؟:|
كارون چو گيسوان پريشان دختري
بر شانه هاي لخت زمين تاب مي خورد
خورشيد رفته است و نفس هاي داغ شب
بر سينه هاي پر تپش آب مي خورد
دور از نگاه خيره من ساحل جنوب
افتاد مست عشق در آغوش نور ماه
شب با هزار چشم درخشان و پر زخون
سر مي كشد به بستر عشاق بي گناه
نيزار خفته خامش و يك مرغ ناشناس
هر دم ز عمق تيره آن ضجه مي كشد
مهتاب مي دود كه ببيند در اين ميان
مرغك ميان پنجه وحشت چه مي كشد
بر آبهاي ساحل شط سايه هاي نخل
مي لرزد از نسيم هوسباز نيمه شب
آواي گنگ همهمه قورباغه ها
پيچيده در سكوت پر از راز نيمه شب
در جذبه اي كه حاصل زيبايي شب است
روياي دور دست تو نزديك مي شود
بوي تو موج مي زند آنجا بروي آب
چشم تو مي درخشد و تاريك مي شود
بيچاره دل كه با همه اميد و اشتياق
بشكست و شد به دست تو زندان عشق من
در شط خويش رفتي و رفتي از اين ديار
اي شاخه شكسته ز طوفان عشق من
امروز حساب كردم ديدم به طور ميانگين روزانه بين
100 تا 150 تا "پ س ر" بهم مسيج ميدن واسه دوست شدن باهاشون
يعنی كور بشم اگه دروغ بگم |:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اوه چرا همه جا تاريك شد؟؟؟
چراغارو كی خاموش كرد؟؟؟ :O :)))
تاريكم وشب از دل من مي جوشد
تكراربه تكرارخودش مى كوشد
تكراريم آنقدر كه حالا ديگر
پيراهنم از حفظ مرا مي پوشد!