تو تنها تَسلای منی
هر چند در آن سوی دیگر جهان هستی.
با اینحال، وقتی راه میروم،
تو به من نزدیکی؛
وقتی کار میکنم،
تو با من سخن میگویی؛
و آن دم که احساس میکنم تنهایی
مرا میخورد،
حضور تو در کنارم تجلی مییابد.
لحظاتی هست که میدانیم
میان ما و آنانکه دوستشان داریم،
هیچ فاصلهای نیست
#جبران_خلیل_جبران
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تجلی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وجود بیکرانهی خدا تنها در زمزمههای کودکان متجلی میشود؛
خدا آن چیزی است که کودکان میدانند،
نه بزرگسالان ...
-کریستین بوبن
❣️❣️:❣️❣️
❣️عشق تفسیری ز آب و
❣️آتش است
❣️
❣️گاه خاموش است و
❣️گاهی سرکش است
❣️
❣️گاه در مجنون تجلی میکند
❣️گاه قصدجان لیلی میکند
❣️
❣️عشق از پروانه ها آموختیم
❣️محو گشتیم و سراپاسوختیم
عشق در غالب دلها،
در شکلها
و رنگهای تقریبا مشابهی، متجلی میشود
و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است
اما دوست داشتن در هر روحی، جلوهای خاص خویش را دارد
و از روح رنگ میگیرد
و چون روحها،
برخلاف غریزهها،
هر کدام
رنگی
و ارتفاعی
و بُعدی
و طعم و عطری ویژه خویش دارد، میتوان گفت که به شماره هر روحی، دوست داشتنی هست...
"کویر
دکتر علی شریعتی"
این سنت الهی است که در دل اسراری نهفته است که وقتی این دل می شکند، دل می شود؛ برای به ظهور رسیدن و متجلی شدن اسماء و صفات الهی،
باید دل شکسته شود.
« و انا عند المنکسرة القلوب »
اسرار عجیبی دارد این دل و شکسته شدن آن؛ به قول مولوی این اشک، خون دل است.
سِر این مسئله جای تأمل است که دل شکسته حسابها دارد؛ گاهی این شکستگی در اثر خوف بوجود می آید و یا در حالت شوق و ...
همانگونه که تا دانه نشکند و شکافته نشود، صورت بالاتر آن به ظهور نمی رسد؛ دل باید شکسته شود تا دل شود؛ مثل همه نباتات
و آنچه در خلقت است طبق سنت الهی، شکسته و شکافته شود؛ از آنچه هست دست بردارد تا صورت بالاتر به ظهور برسد.
"آیت الله استاد محمد شجاعی"
ثروت ها ابتدا در ذهن انسان ساخته می شود و سپس در دنيای بيرون متجلی می شود.
در واقع فكرِ شما، اصلی ترین ثروت شما است.
زن محبت را تلافی میكند
خستگی را ترمه بافی میكند
زن درخشان میكند الماس را
زن تجلی میدهد احساس را
زن، گل و آواز شبنم، با هم است
زن، پر از سجاده و ابریشم است
دسترنجِ جسم ما، جانِ زن است
نیمی از آیینهی عرفان، زن است
زن فقط آویزهی آغوش نیست
زن همین یك گوشوارِ گوش نیست
بلبلان، آواز در گُل یافتند
شاعران، در زن، تكامل یافتند.
" تقديم به مهربانوهاي یه جمله
نشیب های دل من فراز میخواهد
فراز اشک مرا در نماز میخواهد
مؤید است به روح القدُس قلم اما
برای شعر سرودن نیاز میخواهد!
اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم
دلم دوباره شراب حجاز می خواهد
پیاله ای بدهیدم که دم زنم حق را
دوباره زنده کنم قصه ی فرزدق را
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
میان بیشه ی شیران هاشمی امشب
غزال عرصه ی ایمان ز راه آمده است
کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان
کسی که خسته شد از سجده های او شیطان
کسی که هست تجلی پنج تن در او
کسی که شد پدر هشت قبله ی ایمان
کسی که با نفس یک غلام ساده ی او
نفس گرفته زمین مدینه از باران
به حق او حجر الاسودی شهادت داد
که جز به حق علی وا نکرده است دهان
بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را
صحیفه پخش کند بعد این نوایت را
برای این که بخوانیم " لا تؤدّبنی "
بخوان برای ابوحمزه ها دعایت را
تو با زبان خدا حرف می زنی آخر
چگونه یاد بگیریم ربنایت را
«به نام خدای من و تو...»
چشم هایم بارانیست...
من و قلم امشب هوای تو را کرده ایم!
در جست و جوی چشمانت می آیم
وچه زیباست لحظه ی وصال من و تو!
شکوه تبسم عشق...
تجلی احساس...
و پایان هر چه دلتنگی!
دوستت دارم ای هرآنچه احساس در وجودم...
خدایــــــــــــــــــــ♥ـــــــــــــــــــــــا . . .
وقتی همه چیز را به تو می سپارم ،
نورِ بی كرانِ تو در من جریان می یابد ؛
و دعایم به بهترین شیوه ی ممكن متجلی می شود . . .
پس هم اكنون خود را در آغوش تو رها می كنم ،
تا تمام آشفتگی ها و سردرگمی هایم ،
در حضور امن و گرمِ تو ،
به آرامی ذوب شوند و از میان بروند . . .