پشتِ نقاب بزرگسالیِ همهی ما؛
کودکی است نیازمند عاطفه،
گذشت، عشق و ترسیده از تنهایی.
-آلن دوباتن
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ترسیده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
او قوی به نظر میرسید، همچنین خسته، بی رمق، آزرده و ترسیده
.࿐
الان اونجام که فریدون مشیری میگه:
«رک بگویم از همه رنجیدهام
از غریب و آشنا ترسیدهام
بیخیالِ سردیِ آغوشها
من به آغوش خودم چسبیدهام»
«او قوی بهنظر میرسید. همچنین خسته، آسیبدیده و ترسیده.»
شب دوباره همانیم؛ آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا! حتی اگر تمام روز، در قویترین حالات ممکن یک انسان زیسته باشیم..
~"آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟"
ترسیده ای؟
از که؟
از جهان؟
من جهانت.
از گرسنگی؟
من گندمت.
از بیابان؟
من بارانت.
از زمان؟
من کودکیت.
از سرنوشت؟
آه، من هم از سرنوشت میترسم ...
•
فریدون مشیری :
رک بگویم از همه رنجیدهام از غریب و آشنا ترسیدهام بی خیالِ سردی آغوشها من به آغوش خودم چسبیده ام 🤎
「♡」
به تاریخ تولدمان نگاه نکنید، به اینکه متولد شصت و پنجیم یا هفتاد و سه! به زخمهایمان نگاه کنید، به دلهامان، به خاطراتمان نگاه کنید.
سنمان را از انتظاری که چشمهامان کشیدهاند، از روزهایی که از شب شدنش ترسیدهایم، از شبهایی که هیچگاه به صبح نرسیدهاند، سن مان را از آنهایی بپرسید که از رویاهامان خبر داشتند و با این حال تنهامان گذاشتند...
ما بزرگ شدیم زودتر از آنچه باید، ما عاشق شدیم بیشتر از آنچه باید. ما پیر شدیم، مردیم بسیار زودتر از آنچه باید...
.مسلم علادی
الان اونجا ام که فریدون مشیری میگه:
«رک بگویم از همه رنجیدهام!
از غریب و آشنا ترسیدهام.
بیخیالِ سردیِ آغوشها،
من به آغوش خودم چسبیده ام...»
الان اونجاییم که فریدون مشیری میگه:
"رک بگویم از همه رنجیدهام،
از غریب و آشنا ترسیدهام،
بی خیالِ سردی آغوشها
من به آغوش خودم چسبیده ام."