من
چگونه
بروم
در ورقِ سالِ جديد
كه
همه
بودنِ
تو
مانده به تقويمِ قديم ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تقويم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مهدی جان؛ تقويم ما هنوز بهاری نديده است
بـــشکن ســـــکوت يـــــــخ زده ی انـــــتظار را...
"اللهم عجل لولیک الفرج"
آخرين هفتهی زمستان است
همه چشم انتظار چهرهی عيد
پر شده شهر از هوای بهار
عطر گلهای سرخ و سبز و سپيد
در خيابان و کوچه و بازار
دست در دست مادر و پدرند
کودکان با نشاط آمدهاند
تا لباس قشنگ و نو بخرند
مثل آيينه صاف و براق است
کفشها زير نور ويترينها
کودک اصرار میکند: بابا !
من از اين کفشها، فقط اينها !
چند؟ ناقابل است ؛ ده تومان
ده هزار ؟! اينکه ... چشمهای پدر
بر زمين خيره میشود اما
منتظر مانده چشمهای پسر
کودک و عيد و خنده و شادی
کودک و کفش نو، لباس قشنگ
کودک و سرزمين روياها
عطرها، نورهای رنگارنگ
میخری هان ؟ ببين چه برّاق است
ظاهرش مثل کفش مردانه است
میخری هان ؟! ببين که مرد شدم
مرد در فکر خرجی خانه است ...
راستی چند روز مانده به عيد ؟
عيد آجيل و ماهی قرمز
عيد اين سفرههای دور از نان
که به سامان نمیرسد هرگز
میخری هان ؟! بله ! بله ! حتماً
میزند خنده شادمانه پسر
لبش از شادی و شعف باز است
مثل لبخند کفشهای پدر
در خيابان و کوچه و بازار
هيچکس بغض مرد را نشنيد
آی تقويمهای رنگارنگ
راستی چند روز مانده به عيد ؟!
آدمها
عطرشان را با خودشان می آورند
جا می گذارند
و می روند
آدمها
می آيند و می روند
ولی
توی خوابهای مان می مانند
آدمها
می آيند و می روند
ولي
ديروز را با خود نمی برند
آدمها
می آيند
خاطرههايشان را جا می گذارند
و می روند ..
آدمها
می آيند
تمام برگهای تقويم بهار می شود
می روند
و چهار فصل پاييز را
با خود نمی برند ..
آدمها
وقتی می آيند
موسيقی شان را هم با خودشان می آورند
و وقتی می روند
با خود نمی برند ..
آدمها
ميی آيند
و می روند
ولی
در دلتنگی هايمان
شعرهايمان
روياي خيس شبانهمان می مانند
جا نگذاريد
هر چه می آوريد را با خودتان ببريد
به خواب و خاطرهی آدم برنگرديد ..