چند بار بگویم دوستت دارم
به چند نفر
به چند تن
تا یکی تو باشی ؟!
تا یکی بیاید به تو بگوید،
خاک بر سر هردوتان !

چند سال را عاشق باشم ، چند باغ را دِق
بگو چیزی بگو هرآنچه باشد
مثلا بگو که تقصیر خودت بود
بگو که خودت بد کردی
بگو که خود گذاشتی بروم
بگو بگو بگو ...

آنقدر که تو هم خسته شوی و
کلی آغوش تعارف خستگی ت شود و
تو .. مرا بخواهی !

مثل من ؛ که خسته ام
دلم تو را میخواهد
شانه هایم تو را میخواهد
لبم تو را میخواهد
تندهایم
فحش هایم
الاغ و خر و نفهم گفتن هایم هم،
تو را میخواهد !

چند بار چند تن را چند جا ببینم
که بفهمم تو نیستی !
چند بار میخواهی ؛
ادای بیهوده دربیاورم
ادای الکی های آلوده
ادای خیانت های طولانی
خبط های بی خودی
که بدانی،
دوستت دارم خره !
:)
بیشتر از هروقت ِ هر همیشه
بیشتر از حال ِ هی ِ هر وقت ..
راستی،
سلام علاقه ی خوبم
خیلی دوستت دارم ..

چند بار، چه قدر دوست داشته باشم
تا یک بار تو باشی ؟!