از رفتنت زیاد ناراحت نمیشم؛ چون میدونم اگه واقعا برای من بودی، سرنوشت هیچوقت مارو به مسیری نمیرسوند که تهش تنهام بزاریو بری.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تنهام
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ولی من الان دقیقا توی شرایطی تنهام که هیچوقت نذاشتم رفیقام تو این شرایط احساس تنهایی کنن.
نمیدونم میفهمین یا نه، ولی یوقتایی یه ترسی میوفته تو جونم که، چجوری تو این سن تنهام و هیچ رابطهی جدیای ندارم؟، چجوری تو روزای سخت و خوبم کسی کنارم نیست؟، نکنه قراره تا ابد تنها بمونم؟
من فکر نکنم حالم خوب باشه، احساساتم خیلی به هم ریختهاس، یه لحظه حالم خوبه، لحظه بعد حالم گرفتهاس، گاهی اوقات خیلی احساس پوچی میکنم، انگار یه حفره تو قلبم هست، یه وقتهایی همه چیز گیجم میکنه، روزها گم میشن و با همدیگه هیچ فرقی ندارن و شبها با خودم تنهام و توی افکار بیانتها غرق میشم، هر شب برای خوابیدن تلاش میکنم و درگیرم، تمام اتفاقات و پشیمونیهام رو مرور میکنم ولی الان انگار درون یه مه غلیظ گم شدم و دنبال امید میگردم، امیدی که من رو به این زندگی وصل کنه، یه معجزه لحظه آخری.
من غمگینم. خسته ام. شکسته ام. تنهام. از درون بارها مردم. غم میلیاردساله ی زمین روی شونه هامه. دلم میخواد گریه کنم ولی اشکی برام باقی نمونده. دلم میخواد فریاد بزنم ولی کلمه ها و صدام ناپدید میشن. دلم میخواد فرار کنم ولی جایی ندارم که برم. من تاریکم، خیلی تاریکم، یه سیاه چاله ام که فقط بدبختی هارو به داخل خودش کشیده. من مثل اون شخصیت غمگینِ داستانی ام که انگار هیچ پایان خوشی نداره. با تموم این ها، هنوزم اینجا میمونی؟
My body is gone, my soul is gone
My heart is gone, my memories are gone, and I am gone!!
I am alone at this point
جسمم رفت، روحم رفت
قلبم رفت، خاطراتم رفت خودمم من و جا گذاشت و رفت!!
در این حد تنهام
•
تنهایی حوصله ات سر نمیره؟
من تو مواقعی ای که تنهام
♡
شاید یه روز از کسایی که تنهام گذاشتن،
ممنون باشم چون هیچ چیز اندازهٔ
فروریختنِ دیواری که بهش تکیه کردی،
مجبورت نمیکنه آدمِ قویِ درونت رو
بیاری رویِ صحنه.
𝐈'𝐦 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐢𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐤𝐲 𝐈'𝐦 𝐚𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐛𝐮𝐭 𝐈 𝐬𝐡𝐢𝐧𝐞
من مثل ماه تو آسمون تنهام ولی میدرخشم.
♡
این روزها حس میکنم یه جایی بین احساسات: «آدمها خیلی ترسناکن و باید تا جایی که میشه ازشون فاصله گرفت»، «خوشحالی رو باید تو خودت پیدا کنی نه بقیه» و «من خیلی تنهام و دلم چند تا دوست خیلی خوب میخواد» به صورت معلق تاب میخورم