ﻳﺎﺩ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺨﻴﺮ،
ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻢ
ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ﻳﻌﻨﯽ:
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻴﺴﺖ
****&&****
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تنهايی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
عصر عصر تنهایی ست
نگاه كه كنی ميبينی همه ترجيح ميدهند صندلی جلوی تاكسی بنشينند. . .
همه تلاش ميكنند آهنگهاشان را تنهايی گوش بدهند. . . هيچكس دوستی را برای هميشه اش نگاه نميدارد،چون اينجور چيزها تاريخ مصرفشان گذشته. . .
وسيله های آشپزخانه ها نيازی به مادر ندارند و دوربينهای عكاسی نيازمند كسی نيست كه بتواند بگويد:سه،دو،يك...
خودت نگاه كن ميبينی،سلفیها و مونوپادها چقدر خوب تنهايی را حفاظت ميكنند تا مجبور نشوی از رهگذری در پارك خواهش كنی پرتره ی زيبايی از دوستيهایتان رسم كند و مجبور نشوی لبخندی از اجبار تحويلش بدهی...
چون نه دوستی هست نه رهگذری٬ همه ی رهگذرها درحال چك كردن پيام هستند. . .
هركدام از سرنشينان تاكسی آهنگی را به تنهايی گوش ميدهند. . .
اگر خدايی ناكرده روزی از اجبار سوالی از كسی پرسيدی حتما بابت خدشه دار شدن حريم وسيع تنهايیاش مفصل عذر بخواه. . .
يادت باشد که آن چند نفری را كه هنوز دوروبرت هستند نپرانی. . .
انبوهی از اين بعد از ظهر های جمعه را
به ياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
از تنهايی گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب
اما
اين بعد از ظهر های جمعه
پايان و تمامی نداشت
می گفتند از كودكی به ما
كه زمان باز نمی گردد
اما نمی دانم چرا
اين بعد از ظهر های جمعه باز می گشتند
توجه داشته باشيد دانش و تجربه، هيچ كدام به تنهايی رهگشا نيستند، مثل
اكسيژن و هيدروژن كه از تركيب
معيني از آنها هوای تنفس ما تأمين میشود،مي توان با آميختن دانش و
تجربه،
راهكارهای حياتی و استثنايی
خلق کرد!
چشمك بزن ای آتشِ پاكِ اهورايی
ساحل نشينِ نازِ من، فانوسِ دريايی
چشمك بزن تا باز گردد امن و آسايش
بر عرشهی طوفانیِ امواجِ هرجايی
اينجا مسافر، موج، كشتی، ناخدا، تنهاست
تنهاتر از مفهومِ ناميرای تنهايی
اينجا برای ديدنت، اميدهايی هست
گفتند با ما جاشوان از دور پيدايی
اينجا گره خوردهست كار و بار ماها سخت
فانوس من، چندين قدم نزديك میآيی??!
حميد خصلتی
حکايــــت آن گرگـــــی
《شده ام كه》
با جمع
《زندگی ميكند》
با جمع
《به شكار ميرود》
امــــــا . . .
تنهايی
می جــــــــــــــــنگد
چهقدر خوب است
که صبح بيدار شوی
به تنهايی
و مجبور نباشی به کسی بگويی
دوستاش داری
وقتی دوستاش نداری
ديگر
هم دعا کن گره از کار تو بگشايد عشق
هم دعا کن گره تازه نيفزايد عشق
قايقی در طلب موج به دريا پيوست
بايد از مرگ نترسيد ،اگر بايد عشق
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شايد اين بوسه به نفرت برسد ،شايد عشق
شمع افروخت و پروانه در آتش گل کرد
مي توان سوخت اگر امر بفرمايد عشق
پيله ی عشق من ابريشم تنهايی شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی آيد عشق