سردرد، معده درد و درد دست چپم بخاطر حرفهاییه که ریختم تو خودم، حرفهایی که باید فحش میشدن تو روی یه سری آدم که سرم درد نگیره، تهوعی که باید خالی میشد تو روی یه تعداد که معده درد نشه، قلبی که یه تعداد شکستنش و تهش گفتن تو چقدر کم ظرفیتی.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تهوع
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
انقدر people pleaser ام بعضی وقتها وقتی میبینم یهو یکی بام سرده حالت تهوع میگیرم از اضطراب.
«دلم میخواهد بروم جایی که واقعا خودم باشم آنجا که با من جور دربیاید... ولی هیچ جا جای من نیست؛ من زیادیام!»
تهوع/سارتر
همهچیز از فراموشی آغاز میشود، از بیتفاوتی نسبت به نشانههای کوچک روزمره، بهانههایی برای تغییر.
ندیدنها و نفهمیدنها که زیاد شود، انگار دنیا میچرخد و انسان در رکود خودش، چیزی نمییابد جز تعفنِ بیحرکت ماندن.
. تهوع
. #ژان_پل_سارتر
شماعم بوی غذا بهتون میخوره تهوع میگیرین یا فقط من حاملهم؟
Sari
یکی هم نداریم بهش بگیم هم عقب انداختم هم حالت تهوع دارم درجا سه تا سکته ناقص بزنه
شما وقتی به دوست صمیمیت میگی
حالت تهوع دارم ،
اگه نگه " حامله ای ! "
ینی دوست صمیمیت نیست ^.^
✿ کپشن خاص ✿
خواستید رابطهتونو با کسی تموم کنید، راحت تلفن رو بردارید بگید "سلام. ببین تو خوبی ولی من دیگه دوستت ندارم. از یکی دیگه خوشم اومده.خدافظ"
باورکنید کمتر از اینکه بگید حالم خوب نیس، میخوام تنها باشم بعد با یکی دیگه رویت شید تهوع آورید.
حداقل به صداقتتون افتخار میکنیم !
#حرف_حساب ...
به شعورِ آدما توهین نکنید!..
جرأت کنید راست و حقیقی باشید.
جرأت کنید زشت باشید!
اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید.
خود را همان که هستید نشان دهید.
این بَزَک تهوع انگیز دورویی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید و
با آب فراوان بشوئید...
"رومن رولان"
دکتر شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !...
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »
«پناه»
میبرم «به خدا»،
از عـیبی که،
«امروز» در خود می بینم،
و
«دیروز»
«دیگران را» به خاطر،
«هـمان عیـب» ملامت کرده ام.
محتاط باشیم، در «سرزنش» و «قضاوت کردن دیگران».
وقتی
نه از «دیروز او» خبر داریم و نه از "فردای خودمان"