که رشک برد فرشته از پاکی ما
که بگریزد دیو ز بیباکی ما
آنوقت میتوانستیم
به این موضوع و موضوعات دیگر
اینقدر بلندبلند بخندیم
تا همسایههامان از خواب بیدار شوند...
حسین پناهی
اشعارکوتاه.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی توانستیم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بیشتر از اینکه نگران رفتنت باشم دل نگران روزهایت هستم که شاید میتوانستیم با هم بهتر سپریشان کنیم
We could never learn to be brave and patient if there were only joy in the world.
اگر فقط شادی در دنیا وجود داشت هرگز نمی توانستیم شجاع و صبور باشیم.
.࿐
حسرت فقط چیزهایی نیست که نداریم...
فقط چیزهایی نیست که از دست می دهیم...
حسرت گاه همانیست که هست اما برای ما نیست!
هست اما برای دیگریست...
هست اما نیست!
حسرت همانیست که خواستیم و نشد...
همان چیزیست که
پشتِ جمله یِ"خواستن توانستن است "
پنهان شده...
حسرت همانیست که
خواستیم و نتوانستیم!
#میخوای و نمیشه
. .
✿ کپشن خاص ✿
ای کاش مثل حس بویایی، حس چشایی، حس لامسه
حسی هم داشتیم به نام حس هشدار، حس اعلام خطر ...
گاهی وقت ها که اشتباهی و بی حساب و کتاب غرق رابطه ای می شدیم می آمد و تذکر می داد برای زیاد خوب بودنمان
می آمد و تلنگر می زد که فلانی حواست را جمع کن !
داری زیادی خودت را وقفش می کنی، داری خطر می کنی، بد عادتش می کنی،داری هلش می دهی توی یک جاده یک طرفه ...
می آمد و با قاطعیت می گفت یاد بگیر کمی پرتوقع باشی !
دوستت دارم هایت را آسان خرج نکن
برای عشقی که به پایش می ریزی همانقدر عشق بخواه
برای احساسی که هدیه اش میکنی همانقدر احترام بخواه
می گفت کمی به خودت بیا ...
لطفا...لطفا...لطفا
مراقب غرورت باش !
آنقدر هشدار می داد آنقدر تذکر می داد آنقدر زنگ خطر میزد که اگر می خواستیم هم نمیتوانستیم بی خیالش شویم .
اصلا ای کاش در مواقع لزوم دستی نامرئی می شد و چنان محکم می خواباند توی گوشمان که از خواب بیدار میشدیم
از خوابی که دیدنش باعث یک عمر
تباهی مان می شود...!
#فرشته_رضایی
✨
دردی را که نتوانستیم درمان کنیم
به ناچار فراموش کردیم
از یك جایى به بعد
فقط زندگى میكنیم تا
به آدمهایى كه تَركمان كردند
بفهمانیم،
كه توانستیم
بدونِ آنها هم زنده بمانیم...!
چقدرخودخواهیم
عمریست که از عمرمان میگذرد
عمریست که نمک گیر سفره ی او شدیم
اما هر روز نمکدان میشکنیم
نخواستیم و نتوانستیم از آن چیزی که دوست داشتیم بی دلیل فقط بخاطر او بگذریم
همیشه به دنبال علت یا دلیلی برای دستوراتش بودیم
اما این رسم عاشقی نیست ...
:(
افسوس که ما می خواستیم زمین را آماده ی مهربانی کنیم خود نتوانستیم با هم مهربان باشیم اما شما که پس از ما می آیید اگر بدانجا رسیدید که انسان ، یاور انسان باشد ... از ما به بزرگواری یاد کنید . { برتولت برشت }