ساقههای شمعدانیام بلند شده؛ برگهاش تُنُک. یعنی دارد از بینوری میمیرد. اما خسته نمیشود از تلاش. هی خودش را میکشاند بالا، میکشاند بالا، نور گدایی میکند. بیقواره شده، عوضش شاید هر روز از بیکرانهی آفتاب، به قدرِ جرعهای سهمش بشود ... من ولی به قدر همین شمعدانی هم عزم ندارم. که خودم را بکشانم بالا. که نور، گدایی کنم. که دلم از بینوری نمیرد.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تُنُک
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)