میگم کسی از سیل خوشش نمیاد؛ کسی
از تگرگم خوشش نمیاد ولی همه عاشق
نم نم بارونن؛ صدتو واسه کسی نزار
یه نمه کافیه متوجه شدی؟؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تگرگ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بعضیام عاشقیشون مثل
تگرگ بهاریه دو دیقه بعدش آفتاب میزنه اب میشن(:
.
از شب مبهمم دوباره سکوت
از نگاهم تگرگ می بارد
سیزده بار با دلم گفتم
مطمئنم که دوستم دارد
سیزده هم چه واژه ی نحسی است
که تو در سیزده ...به در شده ای
که همین صحنه آخر من شد
که تو دور و... تو دووورتر شده ای
و نگفتی که "دوستت... " گفتی؟
من که یادم ... تو را فراموش است
بین ما عاشقانه ای گم شد
رابطه... یک چراغ خاموش است
روی تختی که جای خالی من
در اتاقی که عاشقم کردی
فاصله حرف تازه ی ما شد
اسم شب را تو یادم آوردی
شب تمام سکوت من بی توست
شب همان اتفاق بی فرداست
ای که یادم تو را فراموش است
زن دور ترانه ات اینجاست
می غروبم کنار پنجره ... زرد
می نشینم میان بغض سکانس
با دلی که ... تمام شد... [آژیر...]
با دلی که... الو...؟ الو...؟ اورژانس...؟
مهتاب_سالاری
زمستاטּ، ᓅـصل برᓅ
ᓅـصلِ زیباےِ تگرگ ،
ᓅـصلِ بازے، کوכکانـہ،
شعر هاےِ شاعرانـہ،
ᓅـصلِ یخبنـכاטּِ سرכ
بانـᓅـس هاے نسیم ،
آטּ بـہ پایاטּ میرسـכ...
----------------------------------
♣בر ضـᓄـטּ ، شعر خوבـᓄــہ ♣
این شعر از خودمه.لدفا تایید شه!
زمستان فصل برف
فصل زیبای تگرگ
فصل بازی،کودکانه
شعرهای شاعرانه
فصل یخبندانِ سرد؛
بانفس های نسیم
آن به پایان میرسد...
حالا ب افتخار من،دست، جییغ ،هووورااا
دی، کودکی بدامن مادر گریست زار/کز کودکان کوی، بمن کس نظر نداشت
طفلی، مرا ز پهلوی خود بیگناه راند /آن تیر طعنه، زخم کم از نیشتر نداشت
اطفال را بصحبت من، از چه میل نیست /کودک مگر نبود، کسی کو پدر نداشت
امروز، اوستاد بدرسم نگه نکرد /مانا که رنج و سعی فقیران، ثمر نداشت
دیروز، در میانهٔ بازی، ز کودکان /آن شاه شد که جامهٔ خلقان ببر نداشت
من در خیال موزه، بسی اشک ریختم /این اشک و آرزو، ز چه هرگز اثر نداشت
جز من، میان این گل و باران کسی نبود /کو موزهای بپا و کلاهی بسر نداشت
آخر، تفاوت من و طفلان شهر چیست /آئین کودکی، ره و رسم دگر نداشت
هرگز درون مطبخ ما هیزمی نسوخت /وین شمع، روشنائی ازین بیشتر نداشت
همسایگان ما بره و مرغ میخورند /کس جز من و تو، قوت ز خون جگر نداشت
بر وصلههای پیرهنم خنده میکنند /دینار و درهمی، پدر من مگر نداشت
خندید و گفت، آنکه بفقر تو طعنه زد /از دانههای گوهر اشکت، خبر نداشت
از زندگانی پدر خود مپرس، از آنک /چیزی بغیر تیشه و گهی آستر نداشت
این بوریای کهنه، بصد خون دل خرید /رختش، گه آستین و گهی آستر نداشت
بس رنج برد و کس نشمردش به هیچ کس /گمنام زیست، آنکه ده و سیم و زر نداشت
طفل فقیر را، هوس و آرزو خطاست /شاخی که از تگرگ نگون گشت، بر نداشت
نساج روزگار، درین پهن بارگاه /از بهر ما، قماشی ازین خوبتر نداشت
(خداییش هم گریه داره هم لایک)
هرکی عاشق پروینه لایک کنه