هر حکایت دارد آغازی و انجامی
جز حدیث رنج انسان،
غربت انسان ...
آه! گویی
هرگز این غمگین حکایت را
هر چه باشد، نهایت نیست ...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی جامی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آسوده دلا حال دل زار چه دانی...
- جامی
شبتون بی غم
مواظب افکار منفی خود حتی کوچک ترینشان باشید؛ کوچک ترین سوراخ ها هم می توانند بزرگ ترین کشتی ها را غرق کنند...
.بنجامین فرانکلین
تفنگت را زمین بگذار!
برای ما قسم خوردی!
قسم خوردی ز نام ما، ز حق و احترام ما،
قسم خوردی حفاظ جان ما باشی!
تفنگت را زمین بگذار! سهم ماست آزادی!
که حق ماست شرعا، منطقا، این ظلم را محکوم و این اجبار را، تحقیر را محکوم و این تزویر را محکوم سازیم و... تو هم باید؛
کنار مردمت باشی!
تو باید یار ما، همراه ما، دستان قدرتمند ما باشی!
تفنگت را زمین بگذار! من مردم! چرا من را؟ تو باید ظلم را، ایرانفروشان را،
تو باید دشمنان خاک ایران را،
تو باید درد را سرکوب میکردی! نه من را
من! منی را که؛
هزاران درد و ظلم و بی سرانجامی،
تورم، فقر، غارت، رنج و ناکامی
تمام سهمم از ایران شد و گفتم نه! من مجرم شدم حالا؟!
تفنگت را زمین بگذار،
دفاع از خویش و از حق گر گناه است این زمان، هیهات از این ذلت!
گنهکارم؟ بیا و همگناهم باش
به خونم تشنهاند اینها،
من ایرانم! پناهم باش...
#نرگس_صرافیان_طوفان
صبح جامیست پُر از حس همآغوشیِ تو
لب بیَفزای بَر این مَستیِ بیبادهیِ ما...!
. .
پیش از ازدواج چشمهایتان را خوب باز کنید و بعد از ازدواج آنها را کمی روی هم بگذارید
. بنجامین فرانکلین
. .
از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه
اِنّی رَأیْتُ دَهْرَاً مِنْ هِجْرِکَ الْقیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یذوق منه کاسا من الکرامه
#حافظ
چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد
وز می وصل تو لبم بر لب جامی برسد
گر رسولان وفا نامه نیارند ز تو
هم به زنهار جفا از تو پیامی برسد
[خاقانی]
جان شیرین منی ، بلکه ز جان شیرینتر.️
#عبدالرحمان_جامی
شب یواشکی میرفتم سیگاربکشم بابام بیدار شدگفت کجامیری؟ گفتم دارم تو خواب راه میرم گفت چجوری جواب میدی؟ گفتم مشکل ما که یکی دوتا نیست حرفم میزنم