- به نظرت سختترین بخش زندگی بزرگسالی کجاست؟
اینکه رنج و ناراحتی نباید مانع انجام دادن کارهات بشه، و بعضی روزها با وجود خنجری که در قلبت فرورفته و بار سنگینی که روی شونههات حمل میکنی، باید کارهات رو با دقت و جدیت انجام بدی، چون سرعت زندگی از سرعت ترمیم شدن رنجهای تو بیشتره.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی جدیت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
. کپشن خاص .
ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، ﮐﺴﯽ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻝ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻦ، ﮐﺘﺎﺏ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﺁﺷﻮﺭﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ. ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻭ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺘﺮﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻟﯿﺴﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ. ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﺵ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ. ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﺪ. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻟﻐﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﺵ ﻭ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺷﺪﻡ
ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺎﻧﺪ. ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﻤﻠﺒﺎﻑ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﮔﻪ ﯼ ﻧﻤﺎﺩﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖ، ﺣﻔﻆ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﻏﻮﻃﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻌﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ. ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﯼ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ . ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﮔﺬﺷﺘﻢ . ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺘﺮ ﻣﺪﻝ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺟﺪﯾﺖ، ﺑﺎ ﭘﯿﭻ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﺭﯾﺰﯼ، ﺗﻠﻔﻦ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﭽﻪ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺷﺎﺷﯽ، ﻣﯽ ﭘﻠﮑﯿﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺭﻫﺎ. ﻣﻨﺘﻬﺎ
ﺯﻥ، ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﺍﺵ، ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ، ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻏﺰﻝ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ، ﺍﯾﻦ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﻪ، ﮐﯽ ﺍﺯ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻣﯽ
ﮔﺬﺭﻩ؟
ﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺷﺎﻡ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟ ﺯﻥ ﻧﺰﺍﺭ ﻭ ﺯﺭﺩ، ﮔﻔﺖ : ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ
#غزل_صدر
اسکار عاشقانه ترین تهدید میرسه به وقتی که چشماشو ریز میکنه، سعی میکنه خندش نگیره بعدم با جدیت تمام میگه درستت میکنم.
اسکار عاشقانهترین تهدید هم میرسه به وقتی که چشماشو ریز میکنه، در حالی که سعی میکنه نخنده، با جدیت تمام میگه: «درستت میکنم»
داداشم کلاس سوم دبستانه ساعت ۷ صبح بیدارش کردم،
با جدیت تمام سر همه خونواده داد میزنه :
ای بابا ولم کنید ، ۳ ساله درس میخونم به کجا رسیدم
میخواستم اتاقمو جاروبرقی بکشم و در حینش آهنگم گوش کنم! ام پی ۳ مو روشن کردم شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدن بعد ۵ دقیقه مامانم زد رو شونم. هدفونو در آوردم گفتم ، جانم مامان؟! گفت جارو خاموشه!!!:))
به پسر فامیلمون میگم ورزش هم میکنی؟
با جدیت تمام میگه اره، پلی استیشن!
فک و فامیل ما داریم؟؟
پسرخالم کلاس سوم دبستانه، ساعت هفت صبح بیدارش کردن با جدیت تمام سر همه خونواده داد زده می گه ای بابا ولم کنیدسه ساله دارم درس می خونم به کجا رسیدم!
به گودزیلامون (خواهرم) میگم من این گردنبندو ۵ ساله که دارم اونم با جدیت دستشو بهم نشون داده میگه خب که چی اینو میبینی؟ منم ۱۱ ساله که این دستو دارم!! منو میگی :|
خواهرم: D
دستش:))))))))))))))))
به بابام گفتم ناظرکیفی چیکارمیکنه؟ بانهایت جدیت گفت اول نظارت میکنه بعد کیف میکنه. ینی تاحالااینقدقانع نشده بودم :|