دیشب پلیس جلو ماشینمو گرفت
رفتم جلو، به پلیسه خیلی جدی گفتم: میدونی من کیم؟
گفت: کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا نمیدونی؟
رنگش زرد شد، گفت: نه، کی هستی مگه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گفتم: من یه پرندم، آرزو دارم، تو باغم باشی.
جریمم نکرد. اشک تو چشاش جمع شد، گفتش برو خدا شفات بده