برکت می‌آید …
زنجیرها شکسته می‌شود
لبخند می‌زنی
و رها می‌شوی از مخمصه‌ها

به خدای دریاهای آبی
به خدای جنگل‌های سبز
به خدای باران
به خدای باد وُ ابر وُ آسمان
به خدای گندم وُ خورشید
باور داشته باش به خدای …

تو رها نشده‌ای
تو فراموش نشده‌ای
تو قرار نیست ببازی
تو قرار بر «رسیدن» داری
رسیدن به زندگی
رسیدن به خودت

تو تنها نیستی
خدا هست
خدا هست …

حسی که گفتم شاید با کمی قدم زدن بگذرد
مرا وسط خیابان به گریه انداخت ..

- جنگل نروژی .

♡

جنگل سوخته هم اگر باشی، دوباره جوونه می‌زنی، دوباره سبز می‌شی.

حس موفاسا رو دارم که همه وجهه های زندگی، مثل اون گَله ی گاومیش دارن از روم رد میشن و لگدم میکنن. من قرار بود سلطان این جنگل باشم حرومزاده ها!

تنها چیزی که الان نیاز دارم
جنگل باشه و مه و نم بارون ..️.️

مهاجرت؟
- نه مرسی
یه خونه اینجوری توی شمال ایران وسط جنگل میسازمو ، برای همیشه با اونی که دوسش دارم زندگی‌ میکنم
دور از همه البته.

♡

نیاز به یه فضای جنگلی و بارون و کلی استراحت دارم .

♡

تو واسه من مثلِ یه پناهگاهِ امن تویِ جنگل پر از گرگی .️

‏حس آرامش
تنهایی
سکوت
و خلا توی جنگل مِه گرفته رو میخوام 🪵..️

♡

صبحی که با تپش عشقمان آغاز میشود
آسمان،زمین را چشمک میزند
ابر ، لبهای باران را میبوسد
و شبنم
روی لطیف ترین گل جنگل
به خواب میرود

نمیشود حال خوب شهر را کتمان کرد
وقتی
تو هستی
من هستم
و حرف هایت قلبم را در آغوش میکشد
و حرف هایم چشمانت را نوازش میدهد

عزیزم
من به صبحی که با تو آغاز میشود
ایمان دارم



#علی_سلطانی