حرفها اگر جان داشتند، ریشههای نازک گیاهی بودند که نفوذ میکنند در خاک تن.
آدم با حرف زدن احیا میشود. این را منِ آدمگریز میگویم.
هر بار از گفتگوی دو نفرهمان برمیگردم، انگار آن چاه سرریز شده دوباره خالی میشود و دنیا بهاندازهی زمانی که بر ما گذشت، تحملپذیر.
میدانم که در این گفتگوها چیزی هست. برخلاف همهی وقتها، در جوار یار موافق، دلم میخواهد وراجی کنم چون همهی کلمهها، حتی بیهودهترینشان از میان قلبمان عبور میکنند و عاری از همهی چیزهایی هستند که در مناسبات اجتماعیمان تلاش میکنیم، حفظشان کنیم.
انگار ادامه پیدا میکنی در آدمی که رازهایت را با خودش میبرد. انگار هستیات وجه تازهای پیدا میکند وقتی فاش میکنی خودت را و غریقِ رنگهایی میشوی که از کلمههای دیگری در تو میریزد.
با هم حرف بزنید
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی جوار
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بزرگ ترین گناه و خیانت انسان در جوار خودش شکستن تنهاییش برای ادمای بی ارزش
. .
دانه نمود دانِ تو،در نظرِ شکارِ دل
خانه گرفا عشق تو، ناگه در جوار جان
#مولانا
#mim.
✿ کپشن خاص ✿
- چه استراحتِ خوبیست در جوارِ خودم
خودم برایِ خودم ، با خودم کنارِ خودم..
#احسان_افشاری
چه استراحت خوبی است در جوار خودم
خودم برای خودم
با خودم
کنار خودم
چه لذتی ست در این جمعه ی غم ..
کنار پنجره باشم در انتظار خودم!
#احسان_افشاری
خشک آمد کشتگاه من
در جوارکشت همسایه.
گرچه می گویند:« می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری داروگ ! کی می رسد باران؟
بربساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
- چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری داروگ ! کی می رسد باران ؟
نیمایوشیج.
چہ استراحت خوبے ست در جوار خودم
خودم براے خودم، با خودم، در ڪنار خودمـ...
بلاتکلیف مانده ام
میان آدم ها
آدمنــد یا
بازیگـر
ومن لابه لاے این همه
دوست و آشنـا
دچار غربتم
به چه عاشقے کنم
که عشق
اندوه رنجواره من است
من تلخ تر ازعشق به آدمے
چیزے نچشیده ام
✨
چه استراحت خوبی
است در جوار خودمـ
خودمـ بـرای خودمـ
بـا خودمـ کنار خودمـ
"دقت شود "
آنچه در میدان عبادت روی آن حساب می کنند ، و عبودیتِ آن را عبودیت به شمار می آورند ، دل است .
عبادت دل ، اصلِ عبادت ، و اصلِ عبادت ، عبادت ِ دل است ، و عبادتهای دیگر ، یعنی عبادتهای اعضاء و جوارح ، و مشاعر و قوای روحی ، وقتی عبادت به حساب می آید که از « عبادتِ دل » نشأت بگیرد ، و متفرّع بر آن و به تعبیری جلوه ها و ظهورات آن باشد .
خالق دل که نظر بر دل دارد ،
و می داند چگونه دل را تطهیر، و چگونه آن را متأدّب به آدابِ لازم بکند ، تکالیف و وظایفی قرار داده است که با التزام انسان به آنها ، دل آن چنان که باید ، پاک گشته و آدابِ لازم را کسب می کند ، و صلاحیّت آن را می یابد که به جوار حضرت معبود راه یافته و شاهد وجه کریم او باشد ،
و مبتهج به لذت شهود ...
تکالیفی که نفس و بدن را به سختیها می اندازد ، و به طورکلی ریاضتها و سختیهایی که در تکالیف عبودی در مراتب مختلف وجود دارد ، همه برای تطهیر دل و تأدیب آن است ....
"عارف ِ واصل حضرت آیت الله شجاعی زنجانی (ره)"