کپشن های مربوط به جواني

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی جواني

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ . ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ ... ﺁنطﺮﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ ... ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ ... ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ. ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ . ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : " ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ! ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ". بر آنچه گذشت ،آنچه شکست ،آنچه نشد ...حسرت نخور ؛زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد !!!

ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ

ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﻦ ۱۴ ﺗﺎ ۱۸ ﺳﺎﻟﮕﻲ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺸﻮﺭ ﮐﺮﻩ ﺷﻤﺎﻟﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﻗﺪﺭﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﺩﻋﺎﻱ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺳﺮﮐﺸﻲ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ

ﺩﺭ ﺳﻦ ۱۸ ﺗﺎ ۲۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺜﻞ ﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮐﺮﺩﻥ ۴ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﺒﻴﻨﻨﺪ
ﻳﺎ ﮐﻨﮑﻮﺭ
ﻳﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﻱ
ﻳﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ
ﻭ ﻳﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻭ ﻣﺮﮒ !...

ﺩﺭ ﺳﻦ ۲۰ ﺗﺎ ۲۷ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﻲ ، ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺩﻟﺮﺑﺎ
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻭﺩ ﻭﻳﺰﺍﻱ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺻﺎﺩﺭ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﺍﺯﻃﺮﻑ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺯﻳﺮ ﻧﻈﺮ
ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺑﻴﻦ ﺳﻦ ۲۷ ﺗﺎ ۳۲ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺮﮐﻴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺭﺋﻴﺲ ﺑﺰﺭﮒ
ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮﻣﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ

ﺩﺭ ﺳﻦ ۳۲ ﺗﺎ ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺜﻞ ﮊﺍﭘﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﮐﺎﻣﻼ ﮐﺎﺭﻱ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،
ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﺒﻴﻨﻨﺪ

ﺑﻴﻦ ۴۰ ﺗﺎ ۵۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺳﻴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﻬﻨﺎﻭﺭ ، ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﻭ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ

ﺩﺭ ﺳﻦ ۵۰ ﺗﺎ ۶۵ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺷﻮﺭﻭﻱ ﺳﺎﺑﻖ :
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻳﻨﺪﻩ !

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۶۵ ﺳﺎﻟﮕﻰ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﻣﺒﺎﺭﮐﺸﺎﻥ ، ﺷﺒﻴﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ
ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻲ
ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ

ﺭﻭﺯﻱ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺷﯿﺨﯽ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﻋﻼﻗﻪ
ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﺷﯿﺦﻗﻮﻃﻲ ﻛﺒﺮﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﺟﻴﺐ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ،یک نخ ﺁﻥ را برداشت و آن را ﻧﺼﻒ ﻛﺮﺩ ﻭﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﺼﻔﻪ ﻛﻪ
ﻧﻮﻙ ﺗﻴﺰﻱ ﺩﺍﺷﺖ ﻻﻱ ﺩﻧﺪﺍنش را تمیز کرد و گفت:
خو میگی چیکار کنم؟

دو دقیقه بیشتر وقتتون رو نمیگیره خوندنش:)

نامه يک جوان مجرد به پدر و مادرش پدر عزيزم! مادر مهربانم سلام! خواستم روبرويتان بنشينم و با شما حرف بزنم؛ اما خجالت کشيدم. گفتم نامه اي بنويسم تا شما بخوانيد. من جوانم، جواني که خود را تا ابد زير بار دِين شما ميبيند. پاک بودن و پاک ماندن، هنري است که شما يادم داديد. لذتي که در پاک زيستن هست، در دل هيچ هوا و هوسي نهفته نيست. من خاک پاي شما را سرم? چشمانم ميکنم که اين هنر را به من آموختيد. اما پدر! مادر! خودتان ميدانيد سالهاست که سن من از خط بلوغ گذشته. اين روزها دغدغهاي آزارم ميدهد. ردپاي شيطان را دور و برم زياد ميبينم. صدايش مدام در گوشم زوزه ميکشد. ميترسم. چند بار تا به حال با هم گلاويز شدهايم. اينکه چند بار من پيروز شدم و چند بار او پشتم را به خاک ماليد، بگذاريد بماند پيش من و خدا؛ اما همين اندازه بگويم خدا را شکر ميکنم که هنوز تسليمش نشدم. هر بار که زمين خوردم، ياالله گفتم و بلند شدم. هنوز هم در حال مبارزهام؛ اما ميترسم. نعرههاي شيطان گوش خراش است. بارها شنيدم که به يارانش ميگفت تا ازدواج نکرده، فرصت داريم. او با تمام قوا به ميدان آمده و دست بردار نيست. پدرم! مادرم! من مي ترسم. دوست ندارم رسم پاک بودن از زندگيام پاک شود. چه کنم؟ خدا مرا اين طور آفريده! نياز دارم به ازدواج. از تنهايي خستهام. به همدم نياز دارم. با تمام اين حرفهااگر باز هم با ازدواج من مخالفيد بر سر من منت بگذاريد و بگوييد: «حالا که احساس ميکنم توانم براي مبارزه با شيطان کم شده، چه کنم؟ اگر شيطان پشت مرا به خاک گناه ماليد، گناهش به گردن کيست؟ من توکل را از شما آموختهام. اگر در ازدواج به خدا توکل نکنيم، ميشود بگوييد توکل به درد کجا ميخورد؟» اين حرف پاياني من به شماست، بياييد با هم يک بار ديگر خدا را باور کنيم. باور کنيم خدا هست. راستي اگر هيچ کدام از حرفهاي من شما را قانع نکرد، عيبي ندارد؛ اما اينها که نوشتم حرف دل خواهرم هم بود، اگر به فکر من نيستيد، خواهرم را فراموش نکنيد. او حتي روي نوشتن نامه را هم ندارد؛ اما دلش پر است از اين حرفها.

● دختر خانم جوان / آقا پسر جوان ...
●بيا اگر گناه ميکنيم
●نگوييم "جواني" کردم
.
.
●به ◀جواني ِ علي اکبرعليه السلام▶ بر ميخورد!

حکایت

.

.

.

.

.

ﺭﻭﺯﻱ ﺟﻮاﻧﻲ اﺯ شیخی ﭘﺮﺳﻴﺪ:

ﭼﺮا اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﺮاﻱ ﭘﻮﻝ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﻣﻲ ﺁﺯاﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺪﻱ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ؟

ﺷﻴﺦ ﻗﻮﻃﻲ ﻛﺒﺮﻳﺘﻲ اﺯ ﺟﻴﺐ ﺩﺭاﻭﺭﺩ ﺳﻪ ﻧﺦ ﻛﺒﺮﻳﺖ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ...

و ﺩﻭ ﻧﺦ ﺁﻥ ﺭا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻗﻮﻃﻲ ﻧﻬﺎﺩ ﺁﻥ ﻳﻚ ﻧﺦ ﺭا ﻧﺼﻒ ﻛﺮﺩ

ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﺼﻔﻪ ﻛﻪ ﻧﻮﻙ ﺗﻴﺰﻱ ﺩاشت

ﻻﻱ ﺩﻧﺪاﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩ و ﮔﻔﺖ:

ﭼﻪ ﻣﻴﺪاﻧﻢ!

=/

روزي نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد:«شما براي چي مي نويسيد استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«برای یک لقمه نان»نویسنده جوان برآشفت که:«متاسفم!برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!»وبرنارد شاو گفت:«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!»

اتوبوس با سر و صداي زيادي در حرکت بود. يکي از مسافران پيرمردي بود که دسته گل سرخ بسيار زيبايي در دست داشت.
نزديک او دختر جواني نشسته بود که مرتب به گل هاي زيباي پيرمرد نگاه مي کرد.
به نظر مي رسيد از آنها خيلي خوشش آمده است.
ساعتي بعد اتوبوس توقف کرد و پيرمرد بايد پياده مي شد.
پيرمرد بدون مقدمه چيني دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:
مثل اين که شما گل رز دوست داريد .فکر مي کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم.به او خواهم گفت که اين کار را کردم.
دختر جوان گل ها را گرفتخیلی خوشحال شده بود . پيرمرد پياده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد
دختر جوان که بيرون را نگاه مي کرد ؛ پيرمرد را ديد که وارد قبرستان کنار جاده شد.
بهترين و زيباترين چيزهاي دنيا را نه مي توان ديد و نه مي توان لمس كرد ، بايد در درون احساسشان کرد.

دخترجواني ازمکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد
پس از دوماه، نامه اي ازنامزدمکزيکي خوددريافت مي کند به اين مضمون
لوراي عزيز، متأسفانه ديگرنمي توانم به اين رابطه ازراه دورادامه بدهم وبايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من راببخش وعکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست
باعشق : روبرت

دخترجوان رنجيـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش مي خواهدکه عکسي ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بي وفايش، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون

روبرت عزيز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قيافه تورا به يادنياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان

ﺭﻭﺯﻱ ﺟﻮاﻧﻲ اﺯ شیخی ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮا اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﺮاﻱ ﭘﻮﻝ
ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﻣﻲ ﺁﺯاﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺪﻱ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ؟
ﺷﻴﺦ ﻗﻮﻃﻲ ﻛﺒﺮﻳﺘﻲ اﺯ ﺟﻴﺐ ﺩﺭاﻭﺭﺩ ﺳﻪ ﻧﺦ ﻛﺒﺮﻳﺖ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ
و ﺩﻭ ﻧﺦ ﺁﻥ ﺭا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻗﻮﻃﻲ ﻧﻬﺎﺩ ﺁﻥ ﻳﻚ ﻧﺦ ﺭا ﻧﺼﻒ ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﺼﻔﻪ ﻛﻪ ﻧﻮﻙ ﺗﻴﺰﻱ ﺩاشت
ﻻﻱ ﺩﻧﺪاﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩ و ﮔﻔﺖ :
ﭼﻪ ﻣﻴﺪاﻧﻢ !

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

آنچه, گذشت, شکست, حسرت, نخور, ؛زندگی, آسان, گریه, آغاز, نمیشد, برداشت, تمیز, میگی, چیکار, دقیقه, بیشتر, وقتتون, نمیگیره, خوندنش, نامه, جوان, مجرد, مادرش, عزيزم, مهربانم, سلام, خواستم, روبرويتان, بنشينم, بزنم؛, خجالت, کشيدم, گفتم, بنويسم, بخوانيد, جوانم, جواني, دِين, ميبيند, بودن, ماندن, هنري, يادم, داديد, لذتي, زيستن, هوسي, نهفته, نيست, چشمانم, ميکنم, آموختيد, خودتان, ميدانيد, سالهاست, بلوغ, گذشته, روزها, دغدغهاي, آزارم, ميدهد, ردپاي, شيطان, زياد, ميبينم, صدايش, مدام, گوشم, زوزه, ميکشد, ميترسم, گلاويز, شدهايم, اينکه, پيروز, پشتم, ماليد, بگذاريد, بماند, خدا؛, همين, اندازه, بگويم, هنوز, تسليمش, نشدم, زمين, خوردم, ياالله, بلند, مبارزهام؛, نعرههاي, خراش, بارها, شنيدم, يارانش, ميگفت, ازدواج, نکرده, فرصت, داريم, تمام, آمده, بردار, پدرم, مادرم, دوست, ندارم, زندگيام, آفريده, نياز, تنهايي, خستهام, همدم, حرفهااگر, مخالفيد, بگوييد, حالا, احساس, توانم, براي, گناه, گناهش, گردن, کيست, توکل, آموختهام, نکنيم, ميشود, ميخورد, پاياني, شماست, بياييد, ديگر, باور, راستي, کدام, حرفهاي, قانع, عيبي, ندارد؛, اينها, نوشتم, خواهرم, نيستيد, فراموش, نکنيد, نوشتن, دختر, خانم, ميکنيم, نگوييم, کردم, اکبرعليه, السلام, حکایت, شیخی, روزي, نويسنده, برنارد, پرسيد, نويسيد, استاد, جواب, برای, لقمه, برآشفت, متاسفم, برخلاف, فرهنگ, مینویسم, وبرنارد, عیبی, نداره, پسرم, چیزی, مینویسیم, نداریم, اتوبوس, زيادي, حرکت, مسافران, پيرمردي, دسته, بسيار, زيبايي, نزديک, نشسته, مرتب, نگاه, آنها, خيلي, خوشش, ساعتي, توقف, بايد, پياده, بدون, مقدمه, چيني, داريد, همسرم, موافق, باشد, بدهم, خواهم, گرفتخیلی, خوشحال, دوباره, افتاد, بيرون, وارد, قبرستان, کنار, جاده, بهترين, زيباترين, چيزهاي, دنيا, درون, احساسشان, دخترجواني, ازمکزيک, مأموريت, اداري, چندماهه, آرژانتين, منتقل, دوماه, خوددريافت, مضمون, لوراي, متأسفانه, ديگرنمي, رابطه, ازراه, دورادامه, وبايد, دراين, توخيانت, دانم, شايسته, نيستيم, راببخش, وعکسي, داده, بودم, برايم, بفرست, باعشق, روبرت, رنجيده, ازهمه, همکاران, ودوستانش, خواهدکه, ازنامزد, برادر, پسرعمو, پسردايي, خودشان, اوقرض, بدهند, وهمه, راکه, بودند, باعکس, وفايش, دريک, پاکت, گذاشته, وهمراه, يادداشتي, برايش, مراببخش, اماهرچه, فکرکردم, قيافه, تورا, لطفاً, راازميان, عکسهاي, جداکن, وبقيه, رابه, برگردان,