•
یه جمله از جوشن کبیر میگه :
یَا مُسَهِّلُ یَا مُفَصِّلُ
ای هموارکننده راهها ای جداکننده
خلاصه که خدایا
سهل است جهان با تو.️
「♡」
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی جوشن
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.بگو دوستم داری
تا شعرهایم بجوشند
.و واژگانم الهی شوند
عاشقم باش تابا اسب
.به فتحِ خورشید بروم
دل دل نکن این تنها
فرصت من است
تا بیاموزم و
بیافرینــم
عشق را
... یا مَنْ لا مَفَرَّ اِلاَّ اِلَیْهِ ...
... ای آن که غیر لطفت پناهی نیست ...
"جوشن کبیر- بند۳۸"
یک دانه ز تسبیح دعای جوشنت را...!!!!
یک بار به نام من محتاج بینداز
شاید همان دانه ی دعایت...!!!!
یکباره بیفتد به دریای اجابت....
بیایید امشب همه برای هم دعا کنیم
... يا مَنْ لا مَفَرَّ اِلاَّ اِلَيْهِ ...
... ای آن که غیر لطفت پناهی نیست ...
"جوشن کبیر- بند۳۸"
يك عبارتی توی جوشن کبیر هست كه میگی:
"يا كٓريمٓ الصَّفْح"
معناش خيلي جالبه:
یك وقتی یك کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یك جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته یك جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.
ولی یك وقتی، یك کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
اصلا هم به روت نمیاره.
به این نوع بخشش میگن صَفح.
میگن این بخشیدن بهترین بخشیدنِ ...
در دعای جوشن کبیر یه عبارت هست که میگیم ” یا کریمٓ الصَّفْح ” معناش خیلی جالب و عجیبه:
یه وقتی یه کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یه جوری نیگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته یه جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.
ولی یه وقتی یه کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
اصلا هم به روت نمیاره.
به این نوع بخشش میگن صَفح.
وخدای ما ای گونه است
از صمیم قلب میگویم
یا کَریمَ الصَّفْحِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا کَثیرَ الْخَیْرِ یا قَدیمَ الْفَضْلِ
اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ نعمت بخش اى پر خیر اى دیرینه بخشش
روزهای عجیبی ست
باید خودم را تقویت کنم
حتا با این قرص های ویتامین سی..
که در آغاز می جوشند و قل می زنند
و در پایان
حل شده اند طوریکه راه بازگشتی ندارند..
باید حل شوم در کسی که مرا تا پایان با خود ببرد.
به رسم هر شبِ جمعه
خواب از سرم پریده بود ...
تنهایی در آغوشم جولان می داد
سنگینی تاریکی روی تنم
دست اندوه سرنوشت روی س ی ن ه ا م
تسبیحی در دست
ذکری بر لب ...
در این دوگانگی غریب
تمام حواسم به کفنی سه تکه
مزین به "جوشن کبیر"
و یک طبقه از قبری سه طبقه بود ...
نه !!!
دلم مرگ نمی خواست
بعد از من کدام دست
موهای دخترم را می بافد
و نیمه های شب پتوی پس زده را رویش میکشد ؟؟ ...
حواسم را پرت فردا کردم!
تولد یک دوست
قیمه یا فسنجان ؟
لباس های اتو نشده
چند رج از شال گردنی مانده
پایان این قصه چه خواهد شد؟
آیا مرد با "دوستت دارم درمانی " به دنیام باز میگردد؟
آیا "دوستت دارم "معجزه خواهد کرد؟
تسبیحی در دستم
به امید معجزه
و خلاصی از کمایی چند ساله
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوس....