خبرنگار اسقاطیلی
فرقی نمی کند پهپادها/موشک های ایرانی به الجلیل، نقب، جولان یا گوش دان اصابت کنند. هر آسیبی، در هر نقطه از کشور، آسیب است
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی جولان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نیویورک تایمز: ما انتظار داریم که سایت های نظامی جولان و یک پایگاه هوایی در صحرای نگب هدف قرار گیرند.
اگه قبل از وارد شدن به یک رابطه جدی خوب از هم شناخت پیداکنید احتمال جدا شدنتون کمتر میشه، هیچوقت برای شروع رابطه عجولانه رفتار نکنید!
دونستن اینکه چی باعث خوشحالیش میشه، کجارو دوست داره، از چه کاری متنفره، با چی میخنده، از چی ناراحت میشه، از کی خوشش میاد و...میتونه به شماخیلی کمک کنه
اگه قبل از وارد شدن به یک رابطه جدی خوب از هم شناخت پیداکنید احتمال جدا شدنتون کمتر میشه، هیچوقت برای شروع رابطه عجولانه رفتار نکنید!
دونستن اینکه چی باعث خوشحالیش میشه، کجارو دوست داره، از چه کاری متنفره، با چی میخنده، از چی ناراحت میشه، از کی خوشش میاد و...میتونه به شماخیلی کمک کنه
.
امروز هم
شور دوست داشتنِ تو
در سرم جولان میدهد ،
۱۳۰۰ سیزده هم بیاید جز در
هوای تو بدر نمیشود آسمان ِ
ابری ِ دلم .....
#مریم_رضایی_حامی
✿ کپشن خاص ✿
- فقر دارد در سرِ هر سفره جولان می دهد
سهمِ ما از نفت تنها شعله هایِ آتش است!!
#سعید_نجف_پور
"همراه شب"
بیا با من،شبی همراه من شو
خریدار سکوت و آه من شو
به چای وقهوه ای مهمان من باش
حبیب یک شب درگاه من شو
بیا سنگ صبورم باش و مرهم
طبیب غصه ی جانکاه من شو
بنازم ناز تو ای نازنینم
به طنازی بیا و شاه من شو
غزال این غزل باش و ردیفش
بیا در شعر جولانگاه من شو
بیا شعری ز شاکی بشنو امشب
بیا با من ، شبی همراه من شو
#شاکی
برای همه ی ما پیش آمده است که
به خاطر تصمیم عجولانه ای که در گذشته گرفته ایم احساس پشیمانی کنیم.
کمی بردباری به خرج دادن به شما اجازه می دهد به جای تصمیم های آنی،
اطلاعات بیشتری جمع کنید و تصمیم های منطقی تری بگیرید.
برای ارزیابی کامل هر موقعیتی به خودتان زمان بدهید
و پیش از آنکه خود را نسبت به اجرای طرحی عملی متعهد بدانید
نکات مثبت و منفی آن را خوب بسنجید.
اجازه ندهید کسی شما را مجبور کند بدون فکر و در نظر گرفتن همه ی جوانب،
تصمیمی آنی بگیرید
گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد. سه بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جاخوابيدند.
قطار در حال آمدن بود و سوزنبان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد ...
سوزنبان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان سه فرزند را نجات دهد و نتها يك کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.
سوال: اگر شما به جای سوزنبان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می گرفتید؟
بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات سه کودک انتخاب کنند و يك کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه مدیریتی چطور ...؟
در این تصمیم، آن کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (سه کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک (ریل سالم) بازی کنند، قربانی می شود.
این نوع تصمیمگیری معضلی است كه هر روز در اطراف ما، در اداره، در جامعه و در... اتفاق می افتد، دانایان قربانی نادانان میشوند.
اگرچه هر چهارکودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن سه کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد. اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه و عاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن سه کودک احمق نبود.
زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیری های دشوار که با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی، به پایان زندگی مدیریتی خود خواهید رسید.
به یاد داشته باشید آنچه که درست است همیشه محبوب نیست... و آنچه که محبوب است همیشه حق نیست!
پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا
قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن
پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو
بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر
خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی
طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان
مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم
یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما
قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ
غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت
هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود
ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر
مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟
حال ما را از کسی پرسیده ای ؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟
حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟
هرکجایی شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان
باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!
ای رفیق روز های گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!