مدتهاست راهم را جدا کرده ام
از ادمهای غریب و اشنا
سوار هیچ قطاری نخواهم شد
حتی اگر خسته باشم
حتی اگر کفشهایم را جا گذاشته باشم.
باز نخواهم گشت
حتی اگر چهره ام در اینه بزرگ شهر
کهنه تر و کهنه تر شده باشد.
حتی اگر نامم را فراموش کرده باشند.
خاطراتمان دارد از چشم شیشه های
بخار گرفته ی اتاقم پایین می چکد
گفته بودی
برمیگردی و فردا پشت این پنجره هاست.
نیامدی و نمیدانم
حرفهایم را با کدام مسافر بگویم؟
که خودش هم با
چمدانی پر از غصه راهی دیار
بی نشان نباشد.
#مینو_پناهپور
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی حرفهایم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خدایا یک وقتهایی بیا اینجا؛
قول میدهم دستت را بگیرم
سرت رابگذارم روی پاهایم
بگویم چیزی نیست
میگذرد میگذرد
صبر کن صبر کن صبر کن
میگذرد
بعد ببینم چقدر حرفهایم را باور میکنی؟
#عادل_دانتیسم
✿ کپشن خاص ✿
خدایا یک وقتهایی بیا اینجا
قول میدهم دستت را بگیرم
سرت رابگذارم روی پاهایم
بگویم چیزی نیست
میگذرد میگذرد
صبر کن ....
صبر کن ....
صبر کن.......
میگذرد
بعد ببینم چقدر حرفهایم را باور میکنی؟
#عادل_دانتیسم
حرفهایم پر از خیال است،خیالم پر از سکوت و سکوتم پر از حرفهایی که به دنبال هم درون حنجرهام
اعدام شده اند....
. .
حرفهایم….
دلخوریهایم….
وتمام اشکهای من….
بماند برای بعد.
تنها به من بگو.
با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت؟؟؟.
.. ..
. حکایت
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ڪﻨﻨﺪ ڪﻪ ﺩﺭ
ﺭﻭستاﯾﺸﺎﻥ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ڪﻨﺪ .
ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ڪﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳڪﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ڪﻨﺠڪﺎﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨڪﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ
ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ
ﻓﺮﺍﻫﻢڪرﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿڪﻪ ﺳڪﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽڪﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ڪﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ :
ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ :
ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﺮﺍﻣﻴﺴﺖ !
ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳڪﻪ ﻫﺎ ﻧﻴﺎﺯی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﭼﻮﻥ ڪﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ڪﺮﺩﻧﺪ !!
ﻭ ﺩﻭ ﻧڪﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨڪﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ
ﺩﺍﺩﯾﺪ .ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺑﻬﺎیی ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ڪﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﺪ
ﺩﻭﻡ ﺍﻳﻨڪﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ڪﺮﺩﻡ
ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺟﻴﺒﻢ ﭘﻮﻝ ﺑﻮﺩ !!
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ :
ﻓﻘﺮ ﺁﺗﺸﯽ ﺍﺳﺖ ڪﻪ ﺧﻮﺑﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ .
ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯾﺴﺖ ڪ ﺑﺪﯾﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ .
ﻭ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﻨﺪ ﺁﻧﺎنڪه
ﯾڪی ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ .
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ...
حرفهایم را تعبیر میکنی!!
سکوتم را تفسیر!!
دیروزم را فراموش!!!
فردایم را پیشگویی!!
به نبودنم مشکوکی""
در بودنم مردد،...
از هیچ گلایه میسازی!!!
از همه چیز بهانه..!!!
""من کجای این نمایشم""؟؟؟
در کافه
کنج دیوار
رو به روی هم
خوب شد قهوه مان را نخوردیم !
حرفهایمان به اندازه کافی تلخ بود …
بعضی ها بیشتر از انتظارمان، انتظارمان را بر طرف می کنند، انگار فقط آنها باید بگویند : «چیزی نیست! » آنوقت دیگر چیزی نیست، نگرانی معنا ندارد...هر کسی یک نفر را دارد که خیالش را راحت کند، یک نفر که بر خلاف بقیه زیاد هم حرف نمی زند، گاهی یک جمله می گوید و همان یک جمله کار هزار صفحه حرف را می کند...باید آن یک نفر را داشت وگرنه کارمان پیش نمی رود .
آن یک نفری که گاهی لازم نیست حتی حرف هم بزند، آن یک نفری که حتی وقت درد و دل لازم نیست سیخ روبرویمان بنشیند، همانی که مشغول کارش است و ما تمام حرفهایمان را می زنیم و او آخر سر ، نگاه طولانیش را جواب میکند و دستش را دو بار روی دستمان می کوبد ، آرام، که انگار همه چیز را گفته.
نگران نباش.
نترس.
اضطراب نداشته باش...
فرستنده:lonely_Romantic
بعضی ها بیشتر از انتظارمان، انتظارمان را بر طرف می کنند، انگار فقط آنها باید بگویند : «چیزی نیست! » آنوقت دیگر چیزی نیست، نگرانی معنا ندارد...هر کسی یک نفر را دارد که خیالش را راحت کند، یک نفر که بر خلاف بقیه زیاد هم حرف نمی زند، گاهی یک جمله می گوید و همان یک جمله کار هزار صفحه حرف را می کند...باید آن یک نفر را داشت وگرنه کارمان پیش نمی رود .
آن یک نفری که گاهی لازم نیست حتی حرف هم بزند، آن یک نفری که حتی وقت درد و دل لازم نیست سیخ روبرویمان بنشیند، همانی که مشغول کارش است و ما تمام حرفهایمان را می زنیم و او آخر سر ، نگاه طولانیش را جواب میکند و دستش را دو بار روی دستمان می کوبد ، آرام، که انگار همه چیز را گفته.
نگران نباش.
نترس.
اضطراب نداشته باش.