حواسمان نيست که چه راحت با حرفي که در هوا رها ميکنيم
چگونه يک نفر را به هم ميريزيم!
چند نفر را به جان هم مي اندازيم!
چه سرخوردگي يا دلخوري هايي به جاي ميگذاريم!
چقدر زخم ميزنيم
حواسمان نيست
که ما ميگوييم و رد ميشويم و ميگذاريم به پاي رک بودنمان
اما يکي ممکن است گير کند!
بين کلمه هاي ما
بين قضاوتهاي ما
بين برداشت هاي ما
دلي که ميشکنيم ارزان نيست...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی حرفي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اگر خداوند در مسئله ربا يا غير ربا فرمود: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» معنايش اين نيست كه خدا از جاي ديگر لشگركشي ميكند، البته ممكن است آن طور هم باشد، اما خود انسان، اعضا و جوارحِ او سربازان خدايند، آن وقت انسان يك حرفي ميزند رسوا ميشود، يك چيزي را امضا ميكند رسوا ميشود، اين همان سربازان خدا هستند.
كودكي هايم را ورق ميزنم برگ به برگ
روزهاي زيبايش رامعصومانه ترين بغض هارا
آرام ترين دلهره هارادر ميان نوازش هاي دستان مادرم
كنج خاطراتم ورق مي زنم
آه مادر
مرا ورق بزن
ببين چه كبود چه زخمي چه دلتنگم نميدانم من تورا گم كرده ام
ياتواز من دلگيري شبهاي تب دارم را بغض دارم را
دلهره هاي بسيارم را تشنه دستان نوازشگر توام
آه مادر
مرا ورق بزن
شايد سر سطر حرفي بنويسي...
تو اتاقم عکس يه شير چسپوندم که آهو تو دهنشه،دختر خالم حرفي واسه گفتن نداره ميگه: خود شيره کشتتش؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ موتوريه زده فرار کرده،گردن آهو اوخ شده،شيره داره ميبوسه جاش خوب شه!
سرباز ﺍﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ ﻣﻴکشید
ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺍﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﻱ
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ :ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻂ ﮐﻤﭙﻮﺕ
ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﻦ. ﻋﮑﺲ ﺭﻭﻱ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﮑﻨﻦ
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻳﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﻬﺘﺮﻱ ﺑﮕﻮ
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯﻱ ﮔﻔﺖ.. ﺍﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻲ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!
ازوقتي شوخي اختراع شد
ديگه هيچ حرفي تودل کسي نموند!
دلم گرفته
دلم عجيب گرفته است
و هيچ چيز
نه اين دقايق خوشبو ، که روي شاخه ي نارنج مي شود خاموش
نه اين صداقت حرفي ، که در سکوت ميان دو برگ اين گل شب بوست
نه هيچ چيز مرا ازهجوم خالي اطراف نمي رهاند
و فکر مي کنم
که اين ترنم موزون حزن تا به ابد
شنيده خواهد شد .
سهراب سپهري
چه تلخ مي گذرد ...
به تلخي گريه هاي نا تمام من !
به سردي دستان انتظار!
ديگر خدا نگاهم نمي کند ؟
! آري
در مقابل ما حرفي براي گفتن ندارد
برديم آبروي عشق را .
آبروي منتظر بودن...
هر كس عادت كند كه بدون دليل هر حرفي را باور كند، از صورت انساني خارج است.((ابوعلي سينا))