در گلستان نگاهت سوختم زیبای من
در غم بزم وصالت سوختم زیبای من
بلبلم در کوی تو آواز میخوانم به شور
من که دربند حصارت سوختم زیبای من
دلبر خوش قدو بالا ،شعرم اندر وصف توست
من که در وصف جمالت سوختم زیبای من
اینچنین غوغا نکن در خندهایت جان من
وای در زنگ صدایت سوختم زیبای من
تا تو چرخی میزنی و رقص و شادی میکنی
من که در رنگ نگاهت سوختم زیبای من
امر فرمودند یاران، تا که شعری سر کنم
من که در شوق وصالت سوختم زیبای من...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی حصارت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
يك روز مي آيي كه من، ديگر دچارت نيستم
از صبر ويرانم، ولي چشم انتظارت نيستم
يك روز مي آيي كه من، نه عقل دارم نه جنون
نه شك به چيزي، نه يقين، مست و خمارت نيستم
شب زنده داري ميكني، تا صبح زاري ميكني
تو، بي قراري ميكني، من بي قرارت نيستم
پاييز تو سر مي رسد، قدري زمستاني و بعد
گل مي دهي، نو مي شوي، من در بهارت نيستم
زنگارها را شسته ام، دور از كدورت هاي دور
آيينه اي رو به توام، اما كنارت نيستم
دور دلم ديوار نيست، انكار من دشوار نيست
اصلا "من"ي در كار نيست، امنم، حصارت نيستم