ابو سعید ابوالخیر با پیری در حمام بود ،
پیر از گرمای دلکش و
هوای خوش حمام
فصلی تمام گفت!
ابوسعید گفت :
می دانی چرا این جایگاه خوش است؟
پیر گفت :
چون شیخی مثل تو در این حمام است
چون در این حمام
شیخی چون تو هست
خوش شد و خوش گشت
و خوش آمد نشست
شیخ گفت :
من جواب بهتری دارم
پیر گفت : بگو که هرچه تو بگویی عین صواب است
شیخ گفت : حمام از این جهت خوش است که از مال دنیا فقط یک سطل و یک پارچه بیشتر نداری که آن هم عاریت حمامی است ....
"عطار"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی حمامی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
کچلی از حمام بیرون آمد و دید که کلاهش را دزدیده اند. داد و فریادی راه انداخت و کلاهش را از حمامی خواست. حمامی گفت: "من کلاه تو را ندیده ام و تو چنین چیزی به من نسپر ده ای. شاید اصلا" کلاهی بر سر نداشته ای."
کچل گفت: "انصاف بده ای مسلمان! آیا این سر من از آن سر هاست که بشود بدون کلاه بیرونش آورد؟!"