وطن من
دو لب شانه
و پیراهن توست ...
#حمید_رها
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی حمید
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم
من صبورم اما
چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ غروب
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
من صبورم اما
آه ، این بغض گران
صبر چه می داند چیست...
#حمید_مصدق
مفهموم زمان :
هر بار این درو(ماکان بند) ۶ سال پیش
دوست دارم زندگی (سیروان خسروی) ۱۰ سال پیش
تو که نیستی پیشم (مسیح و ارش) ۷ سال پیش
کجایی (محسن چاوشی) ۸ سال پیش
اخماتو وا کن( بانی) ۷ سال پیش
شوخیه مگه (حمید هیراد) ۷ سال پیش
چقد زود داریم پیر میشیم:)
به رویا پناه بردهها، از واقعیت گریختهاند.
حمید سلیمی
. .
شما بعد کات بد طرفو میگید
ولی حمید سلیمی عزیز گفته :
اما شکوفه نداد و فهمیدم
من خاک مناسبی برای او نیستم.
همینقدر زیبا و عمیق
ولی زن واقعا عجیبه. با لباس خودش قشنگه، با لباسای تو قشنگه، رنج میکشه قشنگه، رنجت میده قشنگه، غمگینه قشنگه، خوشحاله قشنگه، جوونه قشنگه، پیر میشه قشنگه.
حتی وقتی عذابت میده هم قشنگه.
- حمید سلیمی
لاله همسر حمید مصدق
روی در ورودی سالن خانه شان
درشت نوشته بود،
«حمید بیماری قلبی دارد
لطفا مراعات کنید و بیرون سیگار بکشید.»
خود حمید هم می آمد بیرون
و سیگار می کشید.
می گفت:
به احترام لاله است.
. .
اگه از اونایی هستی که همیشه دلت شور میزنه و استرس داری که قراره تَرک بشی،شاید احتیاج داشته باشی این جمله از
قاضی حمیدالدین ابوبکر عمربن محمودی بلخی رو بخونی تا دلت آروم بگیره:
«آنکه تو را باید، به دیگری نگراید و آنکه در بند تو بُوَد، با دیگری نگشاید.»
به او گفته بودم دیدنت مثل این است که اسباببازی محبوب کودکیم را همان وقتی که میخواهمش خریدهاند و بابا نگفته بعدا میخرم.
حالا انگار صد سال است یکبند غروب جمعه است. مشقهایم مانده، سرما خوردهام، تب دارم، و اسباببازیم را بردهاند پس دادهاند...
#حمیدسلیمی
. .
شما بعد کات بد طرفو میگید ولی حمید سلیمی گفته :
اما شکوفه نداد و فهمیدم
من خاک مناسبی برای او نیستم .:(
همینقدر زیبا و عمیق