خریدار حواله های خودرو هستم
با هرتاریخ تحویلی
*امتیاز خودروهای وارداتی *
بهمن موتور
ایران خودرو
سایپا
تماس ۰۹۱۷۳۴۲۸۶۱۹
حق پناه
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی حواله
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خریدار حواله های خودرو هستم
با هرتاریخ تحویلی
بهمن موتور
ایران خودرو
سایپا
تماس ۰۹۱۷۳۴۲۸۶۱۹
حق پناه
نظری به کار من کن
که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله
که بجز تو کس ندارم !
(عطار)
نیکی و بدی
که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله
کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بی چاره تر است
ماییم
که اصل شادی و
کان غمیم
سرمایه ی دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و
بلندیم و
کمالیم و
کمیم
آیینه زنگ خورده و
جام جمیم ...
خیام
بهانه می آوری که من خود را به کارهای عالی صرف می کنم،
علوم فقه
حکمت و منطق
نجوم و طب و غیره ..
تحصیل می کنم.
آخر، این همه برای توست.
اگر فقه است، برای آن است تا کسی از دست تو نان نرباید و جامه ات را نکند و تو را نکشد تا تو به سلامت باشی.
و اگر نجوم است، احوال فلک و تأثیر آن در زمین ، از ارزانی و گرانی،امن و خوف ، همه تعلق به احوال تو دارد، هم برای توست.
و اگر ستاره است، از سعدونحس، به طالع تو تعلق دارد، هم برای توست.
چون تأمل کنی، اصل تو باشی و اینها همه فرع تو.
چون فرع تو را چندین تفاصیل و عجایبها و احوالها و عالمها بوالعجب بینهایت باشد،
بنگر که تو را که اصلی چه احوال باشد...
" فیه ما فیه
مولانا "
می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان، راه کج می کنند سوی حرم تو آقا...
می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند هی می گویند:
یا عباس ادرکنی، ادرکنی بحق اخیک الحسین،
اصلا حرمت معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل...
می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشکل گشای دلهایی...
می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا...
می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما، عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد...
یا عباس!
کرب هایم را برایت آورده ام
غصه هایم را آورده ام
نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا.
مانده ام در این شهر پر التهاب.
مانده ام در این خستگی
نذر کرده ام برای دل خسته ام،نذر کرده ام بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم:
"یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ"
دریاب این دل را.....
بگذار غرورم
در تمام کوچه پس کوچه های این شهر
هر روز بدون تو
بشکند...
من تنهایی ام را
بعد از تو
به هیچ کس حواله نخواهم داد ..
فقط بدان که این شهر
از وقتی مرا با تو دیده
هیچ دو نفری را
آدم پیاده روی های مشترک حساب نمی کند .. و
من بعد از تو
تن به خیابان هایی نمی دهم
که عابرانش
سکس را به عشق ترجیح می دهند ..
بگذار غرورم
در تمام کوچه پس کوچه های این شهر
هر روز بدون تو بشکند ..
من تنهایی ام را بعد از تو
به هیچ کس حواله نخواهم داد ..
{ حمید رضا هندی }
دوستان اين متنو خودم نوشتم!!لطف کنين بخونين وبرداشت ونظرتونو در موردش بگين!!!
"روي خطی ايستاده ام که امتداد آن با خط طلوع خورشيد زاويه ی صفر ميسازد!!
وخورشيد هرچه بيشتر سرک ميکشد به سمت غروب ،
سايه ام سنگين تر ميشود به روی دوش زمين!!
تا آنجا که زمين کنار ميزند بار اين سياهی را ازپشتش؛
سايه ام در تار وپودم حلول ميکند دوباره!!
هرشب کالبدم هرچه زشتی ست را به زباله دانی زمين ميريزدو
هر صبح دوباره به من برميگردد!!!
وميان اين همه روشنی زخم عميقم پوزخند ميزند به اين توهم سپيد!
انگار يک جا اين يک تکه سپيدروحم را جا گذاشته باشم،
خلا آن هر روز زير شعاع نوری يک ذره بين بيشتر به چشم مي آيد!!
نه اينکه وقتی خورشيد به استقبال طلوع ماه ميرود تکه ي گم شده ام ديگر نباشد،
فقط کمی به چشم نمی آيد!!
من به اندازه ي طول يک سپيده دم فرصت دارم به دنبالش گوشه کناره های گذشته ام را بگردم !!
گذشته اي که از يک ثانيه پيش شروع ميشود تا يک قرن پيش،تا تولد اولين سايه...
گويی شيطان با ناخن هاي تيزش يک تکه از روحم را بکند ودر کيف دستی اش بگذارد!!
کيف دستي اش فکر ميکنم طلايی باشد!
وحالا هرروز آرام در خيابان ها قدم ميزند
ازکنار آدم هايی عبور ميکند که تکه روحشان در کيف دستی اش خاک ميخورد
وشايد ديگر آنقدرها عجيب نباشد که هر صبح چشمکی حواله ی خورشيد کند...
یه جمله معروفم هس که میگه:
هر شب یه سیلی حواله بچه تون کنید
شما ممکنه ندونید چرا دارید می زنید اما اون میدونه چرا داره می خوره!