دستانم را به آرامی به دیوارِ سرد اتاقم میکشم
سکوت حکمفرماست
پاهایم را در آغوش میگیرم
سردی دیوار را را حس میکنم
بیشتر در خود جمع میشوم
دستهایم را بیشتر فشرده میکنم و سرما در تنم هست
کمی بیشتر دیوار را را حس میکنم
گرم شده...
گرم شدم...
وجودم آن را گرم کرد...
یا او وجودم را گرم کرد...!
نمیدانم...
شاید بهتر است بدانم
مدتهاست هم آغوشیِ سرد دیوارِ اتاقم را
به گرمای کاذب آغوش اطرافیانم ترجیح میدهم!

#فاطمه_ی