ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩﻥ،
ﺑﻪ آدم ها ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
" ﺍﻣﺎ " ﺍﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ می ﺗﺮﺳﻢ ...
ﻧﮕﺎه انسانها ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
" ﺍﻣﺎ " ﺍﺯ ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻥ ﻫﺎﻱ ﻧﮕﺎﻫشان
می ﺗﺮﺳﻢ ...
ﺩﺳﺘﺎﻧشان ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
" ﺍﻣﺎ " ﺍﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻟﻲ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ
ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ ...
ﺁﻏﻮﺷشان ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
" ﺍﻣﺎ " ﺍﺯ ﺩﻭباﺭﻩ ﺑﻲ ﭘﻨﺎﻩ ﺷﺪﻥ
می ترﺳﻢ ...
ﺑﺎ کسی ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
" ﺍﻣﺎ " ﺍﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ می ﺗﺮﺳﻢ ...
ﻗﺼﻪ ﻛﻮﺗﺎﻩ می ﻛﻨﻢ ...
عشق ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ همه " ﺍﻣﺎ " ﻫﺎ می ﺗﺮﺳﻢ
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خالي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ﺩﻳﺪﻱ ﺷﺒﺎ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ عکسای ﮔﻮﺷﻴﺘﻮ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻭ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍس ها رو می خونی ؟
ﺑﻌﻀﻴﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﺩَﺕ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ . . .
ﺩَﻣَﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ ﻣﻼﻓﻪ میکشی ﺭﻭﺕ ﭼﻮﻧﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﮔﻮﺷﻴﺘﻢ ﺩﺳﺘﺖ . . .
ﻋﮑﺴﺎ ﺭﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ
ﺗﻮ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺂﺩ ﺑﺮﺍﺕ ﺟﺬﺍﺑﻴﺖ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﻭﻟﻲ ﺷَﺒﺎ ﺩﻳﺪَﻧﺸﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻴﭽﺴﺒﻪ
ﺍﺱ ﺍﻡ اس هاﺭﻭ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ
ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ می بینی ﻗُﻔــــﻞ ﻣﻴﺸﻲ ﺭﻭﺵ
ﺁﺭﻩ . . . ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﮔﻮﺷﻴﺖ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ miss call ﻭ
sms های ﺍﻭﻥ
Call Log ﮔﻮﺷﻴﺖ ﻣﺜﻼ ” ﺍﮔﻪ ۳ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻮﺩ ، ۲
ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ۴۵ ﺩﻗﻴﻘﺶ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻮﺩ . . .
ﻭﻗﺘﻲ ﭘﻴﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﻗﺒﻞ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺮﺳﻪ ،
ﺁﺧﺮﻳﻦ sms اﻳﻦ ﺑﻮﺩ : ۵ ﻣﻴﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﻴﺮﺳﻢ
ﻭ ﻣﻴـــــــــــــــــــــﺮَ ﻓﺖ ﺗﺎ . . . ﺭﺳﻴﺪﻱ ﺧﺒﺮﻡ ﮐﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻤﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﺷﻪ . . .
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻲ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻂ ﺩﺳﺘﺸﻪ ؟
ﺩﺳﺘﺶ ﻧﻴﺴﺖ ؟
ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ . . . ﺭﻭﺷﻨﻪ ؟
ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﻲ . . . ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻲ . . .
ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﮕﻲ ﻳﻪ SMS ﺧﺎﻟﻲ ﺑِﺪَﻡ . . .
ﺑﺎﺯَﻡ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺭﻩ !
ﮐﻼﻓﻪ ﯼ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﯼ . . .
ﮐُﻞ ﺍﻳﻦ ﭘﺮﻭﺳﻪ ﺗﻮ ۲ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﻴﮑﺸﻪ ..
۲ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻳﺎﺩﺵ ﻣﻴﻮﻓﺘﻲ ﻭ ۲ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻳﺮ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﻴﺒﺮﻩ . . .
ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﮐﻪ ﺭَﺩ ﻣﻴﺸﻲ ﮐﻼ ” ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻭ ﻣﻴﺬﺍﺭﻱ ﮐﻨﺎﺭ . . .
ﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻣﻴﺮﻱ ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﺁﺭﻩ . . .
ﺍﮔﻪ ﻳﻬﻮ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﭼﻲ ﻣﻴﺸﻪ؟
ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺒﻴﻨﻤﺶ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﭼﺠﻮﺭﻳﻪ؟
ﺍﻻﻥ ﮐُﺠﺎﺱ ؟ ﭼﻴﮑﺎﺭ ﻣﻴﮑﻨﻪ ؟
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻦ ﻫﺴﺖ ؟
ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻩ . . . ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻫﻢ ﮔﻨﺪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﺼﺎﺑﺖ . . .
ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻴﺸﻪ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻧﺒﺮﻩ . . .
ﺍﺻﻦ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻭﻥ ﺷﻤﺎﺭﺗﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺯﻧﮓ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻲ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ +۹۸۰ . . .
ﺷﺎﻳﺪ ﺯﻧﮓ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻲ ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﻳکی دیگه از بغل دستش صداش بکنه : ﻋﺰﻳﺰﻡ کیه بهت زنگ زده ؟ ”
ﻳﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺳﺮ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﺳﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﺎﻱ ﺍﻭﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﺩﺗﺖ . . .
ﺑﻔﻬـــــــــــــــــــــــــﻢ میدونم سخته اما بفهم . . . !
وك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري، نيست دگر
دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعت خويش !
كه مـؤذّن، شبِ پيـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعت خويش !
شاطري نيست در اين شهرِ بزرگ
كه سحر برخيزد
شاطران با مدد آهن و جوشِ شيرين
دير برمي خيزند
كوك كن ساعت خويش !
كه سحرگاه كسي
بقچه در زير بغل،
راهي حمّامي نيست
كه تو از لِخ لِخِ دمپايي و تك سرفه ي او برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
رفتگر مرده و اين كوچه دگر
خالي از خش خشِ جاروي شبِ رفتگر است
كوك كن ساعت خويش !
ماكيان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اينترنتي عصرِ اتم مي بيند
كوك كن ساعت خويش !
كه در اين شهر، دگر مستي نيست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از ميكده برمي گردد
از صداي سخن و زمزمه ي زيرِ لبش برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري نيست دگر
و در اين شهر سحرخيزي نيست
و سـحر نـزديک است
چه دنياي بزرگي!!! تا چشم كار ميكند جاي تو خاليست...!
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺭﭼﺮ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﭘﻴﺎﺩﺵ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪاﺭﻩ ﭼﻲ ﺟﻠﻮﺷﻪ ﻓﻘﻄ ﻣﻴﺠﻨﮕﻪ.
ﺑه ﺳﻼﻣﺘﻲ ﮔوﺑﻠﻴﻦ ﻛﻪ ﻳﻪ ﮔﻮﻧﻲ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻬﺶ ﻣﻳﺪﻱ ﺗﺎ ﺑﺮاﺕ ﭘﺮ ﭘﻮﻟﺶ ﻧﻜﻨﻪ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﻩ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺟﺎﻳﻨﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻗﺪ و ﻫﻴﻜﻞ و ﻗﺪﺭﺕ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭ ﻟﺒﺸﻪ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺭﭼﺮ ﺗﺎﻭﺭ و ﻭﻳﺰاﺭﺩ ﺗﺎﻭﺭ ﻛﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺟﻚ ﺳﺮ ﭘﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﻛﻠﻦ ﺩﺳﺖ ﺩﺭاﺯﻱ ﻧﻜﻨﻪ ﻭاﺻﻼ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻦ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﭼﻴﻪ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻫﻴﻠﺮ ﻛﻪ ﺟﻮﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻓﺪا ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺗﺎ ﺭﻓﻴﻘﺎﺵ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻦ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺩﻳﻮاﺭ شکن ﻛﻪ ﻣﺜﻞ ﺣﺴﻴﻦ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﻧﺠﻚ ﻣﻴﺮﻩ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺩﺷﻤﻦ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ اﻭﻥ ﺯﻥ ﻫﺎﻱ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺗﺎﻥ ﻫﺎﻝ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻫﻴﺸﻜﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﻭﻟﻲ اﻭﻧﺎ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﻴﻜﻨﻦ.
ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺧﺮ ﻣﻴﺨﺎﻡ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﮕﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺑﻴﻠﺪﺭ ﻛﻪ ﺷﺐ و ﺭﻭﺯ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﭼﻜﺶ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺗﺎ روستای شما رو اﺑﺎﺩ ﻛﻨﻪ. ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺑﻴﻠﺪﺭ ﻛﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻫﺒﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﻜﺮﺩ ﺗﻮ ﻳﻪ اﻟﻮﻧﻚ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﻣﻮﻧﺪ ﺗﺎ روستای ﺗﻮ ﺭﻭ اﺑﺎﺩ ﻛﻨﻪ.
ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻛﻠش ﺑﺎﺯاﻱ ﺑﺎ ﻣﺮاﻡ!
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ
ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﯾﻪ آﺩم ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪه ﺱ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ
خالي بي جواب
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ
ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...؟
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.
استاد شهریار در تبریز بهدنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند.
خراب از باد پائيز خمارانگيز تهرانم
خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم
خدايا خاطرات سرکش يک عمر شيدايي
گرفته در دماغي خسته چون خوابي پريشانم
خيال رفتگان شب تا سحر در جانم آويزد
خدايا اين شب آويزان چه مي خواهند از جانم
پريشان يادگاريهاي بر بادند و مي پيچند
به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم
خزان هم با سرود برگ ريزان عالمي دارد
چه جاي من که از سردي و خاموشي ز مستانم
سه تار مطرب شوقم گسسته سيم جانسوزم
شبان وادي عشقم شکسته ناي نالانم
نه جامي کو دمد در آتش افسرده جان من
نه دودي کو برآيد از سر شوريده سامانم
شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وي
به اشک توبه خوش کردم که مي بارد به دامانم
گره شد در گلويم ناله جاي سيم هم خالي
که من واخواندن اين پنجه پيچيده نتوانم
کجا يار و دياري ماند از بي مهري ايام
که تا آهي برد سوز و گداز من به يارانم
سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش
شب پائيز تبريز است در باغ گلستانم
گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازي
من از بازي اين چرخ فلک سر در گريبانم
به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بي حاصل
به چرخ افتاده و گوئي در آفاقست جولانم
چه دريايي چه طوفاني که من در پيچ و تاب آن
به زورقهاي صاحب کشته سرگشته مي مانم
ازين شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگين
چه مي گويم نمي فهمم چه مي خواهم نمي دانم
به اشک من گل و گلزار شعر فارسي خندان
من شوريده بخت از چشم گريان ابر نيسانم
کجا تا گويدم برچين و تا کي گويدم برخيز
به خوان اشک چشم و خون دل عمريست مهمانم
فلک گو با من اين نامردي و نامردمي بس کن
که من سلطان عشق و شهريار شعر ايرانم
دل آدم ها خيلي ساده گرم ميشود:
به يک دلخوشي کوچک،
به يک احوالپرسي ساده،
به يک دلداري کوتاه،
به يک تکان دادن سر، يعني تو را مي فهمم…
به يک گوش دادن خالي، بدون داوري و نظر دادن،
به يک همراه شدن کوچک،
به يک پرسش: روزگارت چگونه است؟
به يک دعوت کوچک، به صرف يک فنجان قهوه!
به يک وقت گذاشتن براي تو،
به شنيدن يک کلمه؛ من کنارت هستم،
به يک هديه ي بي مناسبت،
به يک دوستت دارم بي دليل،
به يک غافلگيري،
به يک خوشحال کردن کوچک،
به يک نگاه،
به يک شاخه گل،
فقط همين…
سخت نيست…
ببخشيد تا کائنات ببخشد … ♡♡♡
خوشحال يعني............ ؟
لطفا جاي خالي رو پركنيد .
رابطه ي معكوسي كه با اومدن من به يك جمله و خالي شدن اينجا هست تو روابط معكوس فرمولاي فيزيك وشيمي نيست ...