اولش میشکنی، خون ریزی میکنی، گریه میکنی و با آخرین نفس هات فریاد میکشی. بعدش توی خودت مچاله میشی، اشک هات رو پاک و سکوت میکنی، چون میدونی هیچ کسی قرار نیست صدات رو بشنوه. آخرین مرحله ولی از بقیه شون دردناک تره، وقتی که واقعا از درون می میری و دیگه هیچ چیزی به جز تاریکی توی زندگیت نیست. انگار آتیش گرفته باشی، بعدش خاکستر بشی و حالا، خاکسترهات رو باد با خودش ببره.