At my funeral, don't cry.
I've been dead inside for the long time and you all didn't care.
مراسم خاکسپاریم، گریه نکنید.
من برای مدتی طولانی از درون مرده بودهام و برای هیچ کدوم از شما مهم نبود.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خاکسپاری
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
At my funeral, don't cry.
I've been dead inside for the long time and you all didn't care.
توی مراسم خاکسپاریم، گریه نکنید.
من برای مدتی طولانی از درون مرده بودهام و برای هیچ کدوم از شما مهم نبود.
.࿐
این از اون لباساست که باید بپوشی بری خاکسپاری شوهر مرحومت که بهت خیانت هم میکرد و احتمالاً هم تو کشتیش ولی کسی نمیدونه:)))
اگر گفت باید برم
جلوشو نگیر!
وقتی بخواد بره ، میره... ولی همون فرصتی رو که تو آخرین لحظه داری مهربون باش،
بخند و دست از خاطره ساختن بَرنَدار!
بزن زیر دماغش بگو آهای نری بگی بد بودا... گریه نکن، بخند و بازوش رو نیشگون بگیر،
بهش نگو دوس ندارم حرفایی که به من زدی به یکی دیگه بزنی!
نگو اگر زدی پای حرفات وایسی.
نصیحت نکن،
نفرین نکن،
فقط لحظه آخر بازم از ته قلبت دوسش داشته باش انگاری قراره بمیره!
وقتی رفت... بزن زیر گریه... یه هفته،
یه ماه،
یه سال،
همچین که خالی شدی یه شب یه جایی یه زمین خوش آب و هوا گیر بیار یه چاله بکن و خاطره هاتو بریز داخلش و روش خاک بریز.
یه شاخه گل بذار سر قبرش و بشین یه فاتحه ام بخون برای روزای خوبتون.
آخرین تصویر تو ازش میشه یه خاکسپاری مُجلل و روزی که مُرد؛ ولی آخرین تصویر اون از تو میشه یه آدم مهربونِ تکرار نشدنی!
اون هربار که یادِ تو میوفته میمیره...
فکر کنم این انتقام منصفانه اي باشه!
وقتی میمیری تو را به اسمت صدا نمیکنند و درباره تو میگویند: جسد کجاست ؟
و بعد از غسل دادنت میگویند :جنازه کجاست ؟
وبعد از خاکسپاریت میگویند: قبر میت کجاست ؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتی بعد از مرگت فراموش ميشه
مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشیم...نه مغرور و متكبر...
وقتی من بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...
فقط موهای مادرم کمی سپید میشود...
دوستانم پس از خاکسپاری، موقع غذا،
کم کم خنده هایشان شروع میشود...
و من تنها گورکنی را خسته میکنم
که میخواست قبر مرا بکند...!!!
روزی مردی به سفری میرود و به محض اینکه
به شهر مورد نظر خودش میرسد .
وارد یک هتل میشود ، متوجه میشود که هتل
به کامپیوتر مجهز است .
تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند .
نامه را مینویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه میشود
و بدون اینکه متوجه بشود نامه را میفرستد .
در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ،
زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش
به خانه باز گشته بود ، با این فکر که شاید تسلیتی
از دوستان یا آشنایان داشته باشد ،
به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند .
اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد .
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود
و مادرش را نقش بر زمین میبیند و
در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد :
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی ،
راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می آید ،
میتواند برای عزیزانش نامه بفرسته .
من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم .
همه چیز برای ورود تو رو به راهه .
فردا میبینمت .
امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشد .
وای که چقدر اینجا گرمه !!!
"بچه ها لطف کنین این متن وبخونین وحتما اگه میشه نظرتونو بگین درموردش!!
البته اگه آقای مدیر تاییدش کنه"
در امتداد یک خیابان
ودر انزوای یک شب بی پایان
شاید به سوی پیچیدگی یک پوچی
جایی که نور تسلیم یک بی نهایت عمیق میشود
وگیاه چشم به طراوت ماه میدوزد
دلم دیوانه وار مشت میکوبد به دیوارهای عدم!!
فریاد میکشد نبودنت را!!
من پلک میزنم ردپایت را
ونفس نمیکشم هوای نبودنت را...
تو در من فروریخته بودی انگار...
تو از من مجنون زنجیری کوچ کرده بودی
ومرا نه به باد،نه به ماه و نه حتی به زمین
به خویشتنم سپرده بودی...
ومن نمیدانستم...قسم به آبی نگاهت،نمیدانستم
که اگر نباشی
که اگر احساس وجودت هرروز در من متبلور نشود
من هیچم...راه به جایی ندارم...دارم؟؟!!
تو بگو
تو که بذر وجودم را از ازل در بستر ابد به امانت گذاشتی
توکه از خاک به افلاکم رساندی
بگو...
به کجا قدم گذارم که سایه ی امنت در آن پهن نشده باشد؟؟!!
راه به کجا برم بی تو؟؟!!
جایی که خورشید خاکسترش را بر سر خلق میریزد؟؟یا آنجا که زمین سر بازمیزندگردش به دور خورشید را
وفقط روز میسازد وروز...روزهایی که هیچکدام به سال نمیرسندودر بلوغ محو میشوند!!
کجا روم بی تو؟؟!!
که اگر جایی باشد،که اگر جایی باشد
مرابه آنجا بی توچه کار؟؟!!
مرا بخوان
باز مرابه سوی خود بخوان...
که اگر نخوانی
تارهایی که بر در ودیوار وجودم بسته،مرا میبلعند وروحم جایی در نزدیکی خاکسپاری کنجشکهای زنده،
به خوابی ابدی فرو خواهد رفت!!
پس مرا بخوان
مرا دوباره به خود دعوت کن...
مرا از خودم بگیرو تا نهایتت ببر...
مامنی ندارم...قسم به مستی انگورها...راه ندارم
من از تو به تو بازخواهم گشت
فقط کافی ست مرا بخوانی
تا به مقصد آسمان این بار
بند کفشهایم را محکم تر ببندم...
یکی از فامیلامون فوت کرده، تو مراسم خاکسپاری یکی دیگه از فامیلا در حالی که گریه میکرده میگه :سابقه نداشت اصغر بمیره!
رﻓﺘﯿﻢ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎری ﻓﺎﻣﯿﻠﻤﻮون داداﺷﺶ ﺧﻮدشو اﻧﺪاﺧﺘﻪ بود ﺗﻮ ﻗﺒﺮ ﮐﻪ اول ﻣﻨﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎک ﮐﻨﯿﺪ
ﺑﺎﺑﺎﺷﻮن، ﺑﯿلو ور داﺷﺘﻪ بود ﺧﺎک ﻣﯿﺮریختروش ﻣﯿﮕفت :آرﻩ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺮو ﭘﯿﺶ داداﺷﺖ ﻧﺬار اوﻧﺠﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﻪ
ﯾﻌﻨﯽ فک و ﻓﺎﻣﯿﻞ دارﯾﻤﺎاااااااا
اصن یه وضىىىىى