مناجاتی زیبا از خواجه عبدالله انصاری:
بارالها؛
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
که برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی...
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی...
آمین
#خدا
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خاکم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خدایـــم
من که از کوی تو
بیرون نرود پای خیالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ....
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
به رهگذار تو
چشم انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو
چشمی در انتظارم نیست
#شهریار
تو مبین که خاکم از خستگی و شکستگی ها !
تو بخواه
تا به سویت ، ز هوا سبک تر آیم !
خاک هرشب دعا کرد...
از ته دل خدا را صدا کرد...
شب آخر دعایش اثر کرد...
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد...
خدا تکه ای از خاک برداشت...
آسمان را در آن کاشت...
خاک را توی دستش ورز داد...
روح خود را به او قرض داد...
خاک توی دست خدا نور شد...
پر گرفت از زمین دور شد...
راستی من همان خاکم،همان نورم!
پس چرا گاهی اوقات از خدا دورم...!
من تو را، من دوستت دارم، بفهم!
پس مشو ارباب آزارم ، بفهم!
من تو را تا عرش اعلا میبرم
در وجودت عشق میکارم ، بفهم!
ای کویریتر ز صحراهای مصر
همچو باران بر تو میبارم، بفهم!
مرگ من ، عاشقتر از من دیدهای؟!
من دوصد مجنون به دل دارم ، بفهم!
ای حضورت مایهی رقص وُ سرور
بی تو دائم من عزادارم ، بفهم!
بی تو اهوازم که خاکم بر سر است
بی هوایت ، زار و بیمارم، بفهم!
پا درون قلب من بگذار تا...
تا ببینی دوستت دارم ، بفهم!
ه امید روزی که بهم پیام بدی,جواب ندم,بگی:
بیخیالش حالش خوبه.
اما بهت خبر بدن امروز تشیع جنازشه.
تو هم جا بخوری.
بیای ببینی تنم رو سنگ غصالخونست.
میگی پاشو شوخی کردم باهات.
بابا هر چی تو بگی.
نکن این کارا رو.
تو که میدونی من از این شوخیا بدم میاد.
اما ببینی دارن میشورنم و منم تکون نمی خورم.
ببینی کفنو می پیچن دورم.
میگی دروغه,
داری شوخی میکنی,
اما بیای سر خاکم ببینی گذاشتنم تو قبر.
میگی پاشو دیوونه.
باشه هر چی تو بخوای,
اما رو صورتمو باز میکنن,
چشام بستس.
سنگو میذارن روم.
خاک میریزن.
داد میزنی:
زندس دیوونه ها,
داره شوخی میکنه,
نریزید خاک …
اما یکی بیاد دستو بگیره,بگه:
اون روزی که بهت نیاز داشت,کجا بودی؟
نه,شوخی نیست.
واقعیته.
آره,واقعیت ..
بزنی زیر گریه,اما دیگه خیلی دیره…
نفس بکش لعنتی دیگه نیستم..
بر خاکی نشسته بودم
که خدا آمد و کنارم نشست!
گفت: مگر کودک شده ای، که با خاک بازی میکنی!
گفتم: نه! ولی...
از بازی آدمهایت خسته شده ام!
همان هایی که حس می کنند هنوز خاکم
و روح تو در من دَمیده نشده
من با این خاک بازی میکنم، تا آدمهایت را بازی ندهم!
خدا خندید...
پرسیدم خدایا
چرا از آتش نیستم!؟
تا هر که قصد بازی داشت را بسوزانم!
خدا اما ساکت بود!
گویا از من دلخور شده بود!
گفت:
تو را از خاک آفریدم
تا بسازی، نه بسوزانی...!
تو را از خاک از عنصری برتر ساختم
از خاک ساختم
که با آب گل شوی و زندگی ببخشی...
از خاک که اگر آتشت بزنند
باز هم زندگی میکنی و پخته تر میشوی...
با خاک ساختمت تا همراه باد برقصی...
تو را از خاک ساختم
تا اگر هزار بار آتش و آب و باد تو را بازی داد
تو برخیزی...
سر برآوری...
در قلبت دانهٔ عشق بکاری...
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش لذت ببری...
تو از خاکی
پس به خاکی بودنت ببال
و من هیچ نداشتم برای گفتن....
مــی خواستــم بـزرگ بشـــم
درس بخــونــم
مهنــدس بشـــم
خاکمــــو آبــاد کنـــم
زن بگیــــرم
مادر و پــدرمــو ببــــرم کربــلا
دختـــرمـــو بـزرگــ کنــــم ببـــرمــش پارکــ
تو راه مــدرسه با هـــم حرفـــ بزنیـــم
خیلـــی کارا دوسـت داشتــــم انجـــام بـــدم
خــب نشــــد….!!!
...
بایـــد مــی رفتـــم از مـــادرم، پـــدرم، خاکـــم، نامـوســـم، دختــــــرم و … دفـــاع کنــــم
رفتـــم کـــه دروغ نباشـــه
احتـــــرام کــم نشــه
همــدیگـــرو درک کنیـــم
ریــا از بیـــن بــره
دیگـــه توهیـــن نباشـــه
محتــاج کســـی نبــاشیــم
"""بخشـــی از وصیــت نامه شهیـــد کاظم مهـــدی زاده تخــریــب چـــی عمـلیــات کربــلای یک