امشب
دلم آرزوی تو دارد
نجوا کنان و بی آرام
خوش با خدایش
مینالد و
گفت و گوی تو دارد...
#اخوان_ثالث
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خدایش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من در سرزمینی زندگی میکنم که
تنها خدایش از پشت خنجر نمیزند.
.. ..
✿ کپشن خاص ✿
پاره ی تن جانم؛
در طول زندگی ات و در هر سنی تعاریفِ متفاوتی از عشق و لذت را خواهی شنید،
بعضی ها آنقدر رویایی و آرمانی اند که فقط در لابلای کتاب ها میشود پیدایشان کرد...
بعضی ها آنقدر پوچ و تو خالی که خلاصه میشوند در سیزده دقیقه ی کذایی و حس نفرتِ بعداز آن...
اما،
تعریفِ من از "عشق" برای تو این است جانم؛
که ناگهان در جایی که حتی فکرش را نمیکنی،
کسی میآید که تورا بیشتر از خودش و کمتر از خدایش دوست دارد!
سرشار از شوقِ یکی شدن است و پُر از ترس از دست دادنت بخاطرِ خشمِ الهی...
روزی کسی میآید که شبیه به هیچکس نیست...
مبادا ملاک های مادیّت را به دلت زنجیر کنی
و
یک عمر محکوم به حبس خودت در خودت باشی!
#الناز_شهرکی
✿ کپشن خاص ✿
امشب دلم آرزوی تو دارد
نجواکنان و بی آرام، خوش با خدایش
مینالد و گفت و گوی تو دارد
تو ، آنچه در خواب بینند
پوشیده در پردههای خیال آفرینند
تو ، آنچه در قصه خوانند
تو ، آنچه بی اختیارند پیشش
و آنچه خواهند نامش ندانند
امشب دلم آرزوی تو دارد.
دل آرزوی تو وانگاه
این بستر تهمت آغشته ی چشم در راه
بوی تو ، بوی تو ، بوی تو دارد.
#مهدی_اخوان_ثالث
دوستت دارم،
مثل عارفی که خدایش
را نمی بیند
اما،
به معجزه اش ایمان دارد……
کاش میشد روی هر گلبرگ عشق
زندگی رابا اقاقی ها نوشت
کاش میشد، مثل باران میشدیم
ساده وپاک وصمیمی چون نسیم
کاش میشد همسفر با مهربانی
عاشق فصل بهاران میشدیم
کاش میشد باترنم های گرم یک دعا
چون پرستو،میهمان آسمانها میشدیم
کاش دستی میرسید بر سایه های بی کسی
تا که عاشق تر ز باران میشدیم
کاش ما را قدرت پرواز بود
کاش دل را شوق یک آواز بود
کاش میشد خاطرم پرواز میکرد
با خدایش قصه ایی آغاز میکرد
کاش میشد مینوشتم روی هر رنگینکمان
نقشی از زیبایی این آسمان...
باید بین بی تاب بودن و صبوری یکی را انتخاب میکرد.
در بی تابی دستهایش میلرزید و خدایش را کمتر باور داشت.
اما اگر میتوانست حوصله کند،
اگر آرام میشد
و با نگاه با خدایش حرف میزد
آن وقت فرصت میکرد نگاه مهربان خدایش را ببیند....
پس آرام شد
و تنها گفت:حوصله میکنم ...
و چشم به چشمهای خدا دوخت.
خدا لبخند میزد.
...
به راههای اتصال یکدیگر به خدا، دست نزنیم...
اجازه بدهیم هر کس به گونهی خودش به خدایش وصل شود،
نه به شیوهی ما...
بیا ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢﺩﻧﯿﺎ ﻣﺜﻞ شب
ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ، ﺯﻣﯿﻨﺶ ﻫﺴﺖ
ﻫﻮﺍﯾﺶﻫست
ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﻣﺎ
ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺳﺮﻭﺩﯾﻢ ﻭ
ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﺭﻫﺎﯾﺶ ﮐﻦ ﮐﻤﯽ ﺑﮕﺬﺭ
ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
یوسف مى دانست درها بسته اند اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و درها برایش باز شد …
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند ، به طرفشان بدو ، چون خدای تو و یوسف یکیست.