و من خودم را با خستگی تمام
از میان این فصل عبور میدهم،
به امید نورِ کمسویی که در دوردستها میدرخشد.
#اولگا_کنیپر
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خستگی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من دوست نداشتم؟
من حتی وقتی داشتم از خستگی میمردم، میگفتم خوابم نمیاد تا بیشتر با تو حرف بزنم.
شب اینجوریه که انگار بهت میگه:
«ممنون از اینکه کل روز قوی بودی
حالا وقتشه نقاب قوی بودنتو برداری و
با خستگیات بخوابی..».
سلام بر آدمهایی که برای خستگیهای دیگران پناه میشوند، بیآنکه توقع خاصی از کسی داشته باشند.
گاهی حال آدم بدون دلیل خوب نیست،
بدون دلیل گوشهگیر شده است،
بدون دلیل اشکهایش بغض شده است،
بدون دلیل تنهایی مدتی عادتش شده است،
بدون دلیل است اما تو باور نکن...!
این حال بیدلیل حاصل خستگی روزهایی است که سخت جنگیده و کم نیاورده.
اینها خستگیهای دَر نشده است.
اگر کسی کنارت حالش بیدلیل خوب نیست، بغلش کن... همین!
اون از زیادی قوی بودن اندکی خسته شده است.
آتش باشی
برای تو هیزم میشوم
دریا بروی، پارو
تو همیشه درست پنداشتهای
دل من شبیه تکه سنگیست
که میخواهم
تو با همه خستگیهایت
یک لحظه به من تکیه کنی.
#شمس_لنگرودی
. .
•
تو حتی با همین جنگیدنها و نرسیدنات
با همین کم و کاستیها
با همین نشدنها و خستگیات
حتی با همین شکستها و زمینخوردنات
با همین زخمهای رو تنت
عزیزی،ارزشمندی،زیبایی
من بهت افتخار میکنم
و میدونم رفیق
میدونم جوونه میزنی و سبز میشی
قوی بمون :)🪴.
♡
۱۰ جلسه ی مشاوره فقط در ۱۵ ثانیه :
1- تو نیازی نداری توی بعضی موارد خودت رو اثبات کنی،فقط باید آروم باشی.
2- تا زمانی که آروم باشی روی خودت کنترل داری.
3- نیازی نیست به خودت شک کنی؛ اون چیزی که دیگران در مورد تو میگن اهمیتی نداره.
4- مجبور نیستی توی هر شرایطی رقابت کنی!
5- غیر ممکنه که بتونی دیگران و شرایط رو کنترل کنی.
6- اشکالی نداره که بعضی وقتا احساس ناراحتی یا خستگی یا تنهایی کنی.
7- نیازی نیست در همه ی موارد کامل باشی؛ دیگران به روش خودشون عمل میکنن و ممکنه بعضی مواقع خلاف مسیر تو باشه.
9- نزار تحت کنترل بقیه و شرایط باشی.
10- دوست داشته شدن توسط بقیه حس خوبیه ولی تو بدون اونها هم خوب و دوست داشتنی هستی..
. .
ناگهان به خودش آمد و دید که مدتیست نشسته کنجی و دارد به همه چیز فکر میکند. شبیه به آدمِ در حال غرق شدنی خودش را از آب بیرون کشید، نفسش را داد بیرون و گفت: بیخیال! بلند شد و برای خودش چای ریخت و دوباره به کارش مشغول شد.
مدتی بود که تا مرز خستگیِ مفرط کار میکرد و اعتقاد داشت که آدم نباید یک ثانیه هم بیکار شود، وگرنه مینشیند عمیقا فکر میکند و عمیقا غصه میخورد و عمیقا پیر میشود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
خستگی اونجاست که وانمود میکنی همه چی مرتبه.