کپشن های مربوط به خمره

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خمره

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!


مادربزرگ
گم کرده ام در هیاهوی شهر
آن نظر بند سبز را
که در کودکی بسته بودی به بازوی من
در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم


بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانیم
بی تو


نه بوی خک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟


سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه بود


و ساندویچ دل وجگرده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیکانم
غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها
دوست خوب من


وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد
ما باید مادرانمان را دوست بداریم


وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه را به هم می ریزند
ما باید بدویم دستشان را بگیریم
تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند
ماباید پدرانمان را دوست بداریم


برایشان دمپایی مرغوب بخریم
و وقتی دیدیم به نقطه ای خیره مانده اند برایشان یک استکان چای بریزیم
پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را
ما باید دوست بداریم

-+> شعر زیبای مادر بزرگ (زنده یاد حسین پناهی)

شخصـی از بهلول پرسیــد :
ای بهلول ! من اگر انــگور بخورم، آیـا حــرام است؟
بهلول گفت : نــه !
پرسیــد: اگر بعد از خوردن انگور در زیــر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟
بهلول گفت : نــه ! پرسیــد : پس چگونه است که اگر انــگور را
در خمره ای بگذاریم و آن را زیــر نور آفتاب قرار دهیـم و بعد از مدتی
آن را بنوشیــم حرام می شود ؟!
بهلول گفت : من مقداری آب بــه صــورت تو می پاشم.
آیا دردت می آیــد ؟ گفت : نــه !
بهلول گفت :حال مقداری خاک نــرم بــر گونه ات می پاشم.
آیا دردت می آید ؟ گفت: نــه ! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط
کرد و گلوله ای گِلی ساخت و آن را محکم بــر پیشانی مرد زد !
مرد فریادی کشیــد و گفت : سرم شکست !
بهلول با تعجب گفت: چرا ؟ من که کاری نــکردم !
این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نبایــد احساس درد کنی !

به همه خاطـره هایم گره ی کور زدم
به یکی انگ و دگر وصله ی ناجور زدم

تو شدی منکـر ما بودن ما اینهمه سال
همه بر خیل خوش خاطرم هاشور زدم

ازهمان دم که پرید عطر وجودت ز تنم
مـُـردم و بـر بدنم یکـسـره کافــور زدم

لب من نوش دگر جز لب تو نوش نکرد
بوسه تنها به لب خمره ی انگور زدم

خسته از آن همه روزِ پُرِ نیرنگ و ریا
دل بریدم ز سحر بر شب بی نور زدم

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

روزی, دوستان, بهلول, انگور, بخورم, حرام, پرسید, خوردن, آفتاب, دراز, بکشم, چگونه, خمره, بگذاریم, قرار, دهیم, مدتی, بنوشیم, نگاه, مقداری, صورت, پاشم, دردت, مخلوط, گلوله, ساخت, محکم, پیشانی, فریادی, کشید, شکست, تعجب, کاری, نکردم, همان, نباید, احساس, شکستم, دیگر, جرات, نکنی, احکام, بشکنی, مادربزرگ, کرده, هیاهوی, کودکی, بسته, بودی, بازوی, اولین, حمله, ناگهانی, تاتار, ایوان, دستم, ماند, پایم, خورده, رفته, زندگانیم, نجاتم, شمارش, ستاره, تسکینم, صدایم, کردی, سراسیمه, مشتاق, بیهوده, انتظار, ماندم, نیامدی, نشان, هزار, میلاد, مسیح, گذشت, والیوم, فلسفه, ساندویچ, وجگرده, دقیقه, سکوت, احترام, نیکانم, گهواره, کهنه, جرینگ, زنگوله, وقتی, مادری, بمیرد, قسمتی, فرزندانش, خواهد, مادرانمان, بداریم, کنند, دلیل, وسایل, خانه, ریزند, بدویم, دستشان, بگیریم, مبادا, خدای, نکرده, باشند, ماباید, پدرانمان, برایشان, دمپایی, مرغوب, بخریم, دیدیم, نقطه, خیره, مانده, استکان, بریزیم, زیبای, زنده, حسین, پناهی, شخصی, گِلی, خاطره, هایم, وصله, ناجور, منکر, بودن, اینهمه, خاطرم, هاشور, ازهمان, پرید, وجودت, مُردم, بدنم, یکسره, کافور, بوسه, تنها, خسته, روزِ, پُرِ, نیرنگ, بریدم,