. کپشنِ خاص .
- نیمه یِ خالی
این تخت
هر شب
خواب تو را می بیند..
دیر فهمیدم..!
تمامِ اتفاق هایِ عاشقانه یِ جهان
فقط رویِ تخت خوابهای تک نفره
می افتند...!
#نسترن_وثوقی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خوابهای
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
شب گهواره ایست....
که تا صبح...
یاد تو را...
در خوابهایِ من تاب میدهد...
.
دست به دامانِ ماه میشوم
تا شب
پای تو را به خوابهایم باز کند
میخواهم خیالت را
یک دلِ سیر در آغوش بگیرم ...
#فرانک_نصیری
بهترین رویاها زینت بخش خوابهای رنگینتان ،
آرامشتان برقرار ،
مهرتان پایدار
شبتان رویایی
چمدان کوچکت
جا نداشت ...
وگرنه
خوابهایت را هم میبردی!
یک قدم پیش یک قدم به عقب، حال من وقت دیدنت این است
حال سرباز بینوایی که، رو به هر سمت و سو کند مین است
از بساط من شکسته فروش، نگذر اینقدر بی تفاوت و سرد
چیزی از من بخر خیالت جمع، قیمت دلشکسته پایین است
ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ نپرﺱ، ﺑﯽ ﺗو ﺧﺮﺍﺏ؛ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﺍلخمرت
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭی حیف، ﺟﻨﺲ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼین ﺍﺳﺖ
دستِ گرمیِ چشم سگدارت، استخوان استخوان جویده شدم
روز بازی چه بر سرم آید، اگر امروز روز تمرین است
تا که تعبیر خوابهایم را، مو به مو بشنوم شبی بردار
روسری را، که در پریشانی، گیسوان تو ابن سیرین است
باز کن بالهای پنجره را، بس که زل زد به آسمان دق کرد
زنگ در ناله می کند، بشتاب، گوش دیوار خانه سنگین است
باز در انتظار دیدارت، کوچه را جرعه جرعه نوشیدم
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ته نشین آن باشی، تلخی انتظار شیرین است
مجید آژ
آدمها بویشان را با خوشان می آورند ،
جامی گذارند و میروند
آدمها می آیندو میروند
ولی توي خوابهایمان میمانند
آدمهاوقتی میآیند موسیقی شان را هم با خودشان میآورند و
وقتی میروند با خودشان نمیبرند
جانگذاریدهرچه را میآورید با خودتان ببرید به خواب آدم بر نگردیدآدمهاي گیج سر به هوا
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی!
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری!
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
آغوش مادر :یعنی اغوشی که با اون به آرامش می رسی و هیچوقت ازش سیر نمی شی!
گیسوانت را
بالش خوابهایم کن
و بگذار دستانم
مطرب خواب آلوده ی
کوچه های پیرهنت شوند.
چه باک از سرزنش آدمیان
که من
آخر هزار سال زهد و هزار سال گناه
به تو رسیده ام!
کودکی ها
کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود
شب که می شد نقشها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه ، خوابم می پرید
خوابهایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر می کردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود