خواهشی بر لب من هست ولی تکراری
میشود دست ، از اعدام ِ دلم برداری ؟
✿ ✿
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خواهشی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خواستنش
تمنای هر رگ،
بی آنکه درمیان باشد خواهشی حتی؟
نهایت عاشقی است این؟
آن وعده دیدار درفراسوی پیکرها؟
.️.
. .
تو خودت خوب میدونی ❣
که آرامشی ❣
باید با من بمونی ❣
با هر خواهشی
از همه کسایی که دارن این جمله رو میخونن تو این عصر جمعه دلگیر خواهشی دارم ازتون برام دعا کنید خدا کنه هیچ وقت هیچ کدومتون تو زندگیتون گرفتار نشید که حال الان منو داشته باشید
مهربان خدای من
خواهشی دارم ...
فاصــله بگـذار میان مـن و هر چه نمی گـذارد بـنـدگی کنـم!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﭼﻦ ﻭﻗﺘﯿﻪ
ﺷﻮﺧﯽ ﺑﺎ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻭ ﺑﺎﺷﺨﺼﯿﺖ ﺭﺍﯾﺞ ﺷﺪﻩ !
ﯾﻪ ﺧﻮﺍﻫﺸﯽ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ؛
.
.
.
.
.
.
.
ﻟﻄﻔﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﯾﻦ ﺷﻮﺧﯿﺎ ﻧﮑﻨﯿﺪ ،
ﻣﻦ ﺍعصاﺏ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭﻣﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﻣﺎﺍﺍ ...
می خواهمت چنان که شب خسته، خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه، آب را
محو توام، چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان، آفتاب را
بی تابم آن چنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره، تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن، عقاب را
حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان، سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی، جواب را
قیصر امین پور
هیچوقت برنگرد...
میدانی؟
وقتی قبل از برگشتن فعل رفتنی در کار باشد،
محبت خراب می شود،
محبت ویران می شود،
محبت هیچ می شود،
باور کن یا برو یا بمان...
اما اگر رفتی، هیچوقت برنگرد...
هیچوقت
.
به زخم هایم می نگری؟
درد ندارد دیگر... روزی که رفتی مرگ تمام دردهایم را با خودش برد مرده ها درد نمی کشند...!
از تو خواهشی دارم برنگرد دیگر زنده ام نکن...!
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.
پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد :
ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهماجازه دهید او با ما زندگی کند.
پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک میکنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.
پسر گفت: نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند آنها در جواب گفتند:
نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.
چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه
سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت !
آدمای دورو میشه یه خواهشی بکنم:"تو رو خدا کمتر شبیه آدمای خوب باشین"
من این روزا حتی نمیتونم آدمای خوب رو درست بشناسم