پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت
پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟
گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
☝️گفت از پنج سبب:
اول آنکه تو نشسته میبودی و من به حضور تو ایستاده میماندم اکنون بندگی خدایی میکنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن میکند
دوم آنکه طعام میخوردی و من نگاه میکردم اکنون رزاقی پیدا کردهام که اونمی خورد و مرا میخوراند
سوم آنکه توخواب میکردی و من پاسبانی میکردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمیخوابد و مرا پاسبانی میکند
چهارم آنکه میترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید
پنجم آنکه میترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که گناهی کنم توبه ام را بپذیرد
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خوران
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
#««سوره.مبارکه.انسان»»
إِنَّمَا نُطْعِمُكُم لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا ﴿۹﴾
ما برای خوشنودی خداست که به شما میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم(۹)
غذا خوردن ماه تولد: .
.
فروردین: الکی ادای اونایی که رژیم دارنو در میاره...ولی عاشق خوردنه .
.
اردیبهشت: زیاد اهل خوردن نیست... باید نازشو بکشی تا یه چیزی بخوره .
.
خرداد: همیشه گرسنه س، غذاشون دیر بشه آسونو به زمین میدوزن .
تیر: بیشتر اهل غذا خوردنه تا هله و هوله و میوه... ازوناس که همه رو نصیحت میکنه غذاهای سالم بخورید .
.
مرداد: این پدرسوخته هارو از تو رستورانا و کافی شاپا باید جمعشون کرد .
.
شهریور: مث جاروبرقیه ، هرچی دم دستش باشه میکشه بالا .
مهر: هرووقت میخواد چیزی بخوره یه مشکلی براش پیش میاد که کوفتش میشه .
.
آبان: ازوناس که حمله میکنه به خوردنیا بعد الکی میگه از دیشب هیچی نخوردم .
.
آذر: باید با کتک از سر میز جمعشون کرد... لامصبا سیرمونی ندارن .
دی: اینقدر حواسش پرته که یادش میره چیزی بخوره .
.
بهمن: هله هوله خوره درجه یک...حاضره شام نخوره ولی چیپس و پفکش فراموش نشه .
.
اسفند: اینا ازون تک خوران...یواشکی میخورن به کسی چیزی نمیگن
و هستند پاچه خورانی (!) که هفته ی بعد هم میرن مدرسه یا دانشگاه :|
زندگي پر از آدمك هايي ست
كه مي آيند
محبت تعاروف ميكنند
لطافت خرجت ميكنند
عشق بتو ميخورانند
براي قلب دلتنگت دل مي سوزانند
بعد
عادتت كه دادند
فرت !
ميزنند و ميروند
آنقدر راحت
كه اولين وزش باد پاييزي بلندشان مي كند...
يكي ديگه !
امام هادي(ع) در يك نگاه
نام : على
القاب معروف :هادى نقى
كنيه :ابوالحسن سوم
پدر و مادر :امام جواد(ع) ، سمانه (س )
وقت و محل تولد :15 ذيحجه سال 213 هجرى در مدينه
وقت و محل شهادت :سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگى در شهر ((سامره )) بر اثر
زهرى كه با دسيسه ((معتز)) (سيزدهمين خليفه عباسى ) توسط معتمد عباسى ، به آن
حضرت خوراندند، به شهادت رسيد.
مرقد شريف :شهر سامرا ، واقع در عراق
دوران زندگى :در سه بخش ؛
1 - 8 سال قبل از امامت (از سال 212 تا 220 هق )
2 - دوران امامت ، در زمان خلفاى قبل از متوكل 12 سال (از سال 220 تا 232 هق )
3 - دوران امامت در سخت ترين شرائط، در زمان خلافت چهارده ساله ديكتاتورى متوكل
(دهمين خليفه عباسى ) و سپس خلفاى بعدى .
بزرگترین ریاضت در سیر و سلوک آن است که از شکمت بزنی و به دیگران بخورانی
کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی
هر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد
یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بندِ توام آزادم
چشممان خورد به هم،صاعقه زد پلکم سوخت
نیزه ای جمجمه ام را به گلوبند تو دوخت
سَرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید
سرطانی شدم و مرگ لبم را بوسید
دوزخِ نی شدم و شعله دواندم به تنت
شعله پوشیدم و مشغولِ پدر سوختنت
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
پیش چشم همه از خویش یَلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام
ناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشست
ماه من روی گرفت و سر مریخ نشست
آس ِ در مشتِ مرا لاشخوران قاپ زدند
کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدند
چایِ داغی که دلم بود به دستت دادم
آنقدر سرد شدم،از دهنت افتادم
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چَنبره زد کار به دستم بدهد
تو نباشی من از آینده ی خود پیرترم
از خر زخمیِ ابلیس زمین گیر ترم