خوشبختانه بسیار آدم
«میفهمم و به روت میارمی»
هستم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خوشبختانه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
متسفانه/خوشبختانه نسبت به احساساتم خیلی آگاهم و اگر هم اشتباهی در موردش میکنم، کاملن عامدانهست. با چشم باز میرم توی چاه..
امروز یه جمله خوندم که انگار درباره من گفته بود: «دیر میفهمم که کسی دارد با من بد رفتاری میکند، همیشه جا میخورم، انگار شر به نظرم غیر واقعی است.»
من خیلی وقتها نمیفهمم کسی داره بهم بدی میکنه، یا خیلی حرفها که طرف تیکه میندازه که اذیتم کنه رو نمیگیرم و ازم رد میشه. بعد که بهم میگن و توضیح میدن واقعا تعجب میکنم، یه جور خنگی خاصی دارم که خوشبختانه باعث میشه آرامش روحی داشته باشم چون نمیفهمم کی با من مشکل داره و بدش میاد.
میدونی من به چی فکر میکنم؟؟
به اینکه تو خیلی چیزهارو از من گرفتی ولی خوشبختانه خاطراتمون رو نه...
اونا تا ابد جاشون پیش من امنه....
به قول شاعر من و یاد تو هر شب عالمی داریم...
متاسفانه هر آدمی رو نمیشه با پول خرید ولی خوشبختانه هر آدمی رو میشه به پول فروخت.
من هفتهای چند بار واگذار میشم به خدا
ولی خوشبختانه پروندهها رو بررسی نمیکنن
از یه جایی به بعد واسه اینکه به خودت نزدیک بشی متاسفانه، متاسفانه ، متاسفانه یا خوشبختانه باید از بقیه دور بشی
دور خیلی دور دورتر ....
. .
پنجره را باز کن و لذت ببر
خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست
(حسین پناهی)
Channel :
با شما حرف میزنم.
من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام.
به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام.
موسیقی کلاسیک گوش دادهام،
ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام.
من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام،
ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام
و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند:
عجب!
فلانی چه کتابهایی میخواند،
معلوم است که خیلی میفهمد...
اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاندهاست که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود،
و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید.
باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد،
آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت...
و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
.
سید مرتضی آوینی
اگر یخچالا اهل تلافی بودن،
وقتی خواب بودیم
هرنیم ساعت میومدن بیدارمون میکردن
میپرسیدن: جدید چه خبر؟
خوشبختانه اون بزرگواران از اهالی گذشت هستن... D: