#به‌وقت_عروسی

این خاطره ای که میخوام بگم تقریبا برای ۳ سال پیشه
شب عروسیمون بعد از مراسم و شام و عروس کشون ساعت ۲ نصف شب سمت خونمون می رفتیم که فهمیدیم آقا داماد...ادامه داستان

آسانسور خونمون رو زدم
دیر اومد پایین
منم منتظر نموندم ، ۳۶ تا پله رو رفتم بالا
خیلی اذیت شدم تا بالا رفتم
ولی خب منتظر نموندم
میفهمی ؟؛
من منتظر نمیمونم !!..️









.. ..

‏بیا خونمون یه گربه دارم یه جوری سیگار میکشه که هشتاد درصد لذتش واسه توعه

‏دیت اول ب پسره گفتم من مرزدارنم کجا میای دنبالم،گفت سوار مترو شو بیا هفت تیر اینجا یه کافه هست نزدیک خونمون اشناس.

‏‌پسرتون گوه خورده ک با دوستاش رفته بیرون من بخاطر اون اومدم دیدنتون وگرنه میوه و شیرینی که خونمون هم داشتیم

اینروزا دنیا واسه من از خونمون ڪوچیڪتره ...
ڪاش میتونستم بخونم قد هزار تا پنجره ..


‌‎‌‌‎

یا کاشف کل مکروب ..
خدایا غمگینم غمخوارم میشی

یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ...
همدم تنهایام میشی

یا رفیق من لا رفیق له ...
میخوام باهات آشتی کنم دوستم میشی

سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْث الْغَوْث خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یا رب ...

ما که دعامون از سقف خونمون بالاتر نمیره شاید دلمونم به اندازه شما پاک نباشه
برای ما هم دعا کنید

التماس دعا .

. .

‏دیت اول ب پسره گفتم من مرزدارنم کجا میای دنبالم،گفت سوار مترو شو بیا هفت تیر اینجا یه کافه هست نزدیک خونمون اشناس.

یکی باید باشه که با دیدنش هورمون دوپامین و اکسی توسین خونمون بالا ببره و بهش معتاد بشیم......

یه دوست پسر هم داشتم تو بوتیک کار میکرد ، میبردمش خونمون هر چی لباس داشتم میدادم تا کنه